قابلیت استفاده خوب، جنبه جدایی ناپذیر طراحی خوب است. بسیاری از تکنیکها به قابلیت استفاده کمک میکنند، اما یکی از مهم ترین آنها افورد بودن است. افوردنس (Affordances) به تعاملات موفق با دنیای محصولات فیزیکی و دیجیتالی کمک میکند. ویژگیای که نشان میدهد خصوصیات فیزیکی یک شیء یا محیط بر روی عملکرد آن تاثیر میگذارد.
در ادامهی این مقاله به چیستی و اهمیت افوردنس و انواع آن پرداخته شده و سپس افوردنس در حوزههای مختلف نیز مورد بررسی قرار گرفته است. حوزههایی مانند طراحی محصول، طراحی بسته بندی، طراحی رابط و تجربه کاربری همراه با مثالهایی از آنها در این مقاله جمع آوری شده است.
افوردنس چیست؟
درک اینکه افوردنس چیست و چگونه با ترسیم مدلهای ذهنی افراد به یک محصول کمک میکند، کلید طراحی خوب است. اصطلاح “افوردنس” برای اولین بار توسط روانشناس جیمز گیبسون در هنگام تحقیق در مورد ادراک بصری معرفی شد. گیبسون از این اصطلاح برای توصیف حالتی استفاده کرد که افراد بر اساس درک یا دانششان در مورد یک شی، با آن شی، تعامل برقرار میکنند. همه اشیایی که ما را احاطه کردهاند دارای تواناییهایی هستند. به عنوان مثال، دکمهای که برای فراخوانی آسانسور استفاده میکنید به شما امکان میدهد آن را فشار دهید، یک صندلی به شما امکان میدهد روی آن بنشینید و یک در به شما امکان میدهد آن را باز کنید. یادگیری تواناییهای محیطی که در آن زندگی میکنیم بخشی جدایی ناپذیر از اجتماعی شدن ما است.
افوردنس روابط بین یک محصول فیزیکی/ دیجیتالی و یک شخص است. افوردنس به تعیین نحوهی استفاده از یک محصول کمک میکند. در واقع افوردنس به مردم کمک میکند تا بفهمند یک محصول چه اقداماتی را انجام میدهد. تعریف دونالد نورمن از افوردنس اینگونه است: یک افوردنس عبارت است از رابطهای میان خصوصیات یک شی و توانایی عاملی که تشخیص میدهد چگونه میتوان از آن شی استفاده کرد.
به عنوان مثال، میتوان روی یک صندلی نشست. مردم به طور غریزی درک میکنند که این فرم چگونه کار میکند زیرا صندلیها دارای کف و پشتی هستند که برای بدن انسان شکل گرفته اند. درواقع یک صندلی نشستن و تکیه را برآورده میکند.
افوردنسها میتوانند هم برای کمک به ما در انجام کاری و هم ضد آن (برای جلوگیری از انجام کاری) استفاده شوند. آنها همچنین میتوانند قابل مشاهده و یا نامرئی باشند، اما برای موثر بودن یک افوردنس، افراد باید بتوانند آن را درک کنند.
صندلی را تصور کنید که مردم برای درک نحوه استفاده از آن تلاش میکنند. بسیاری از افوردنسها به درستی قابل درک نیستند و بنابراین طراحی ضعیفی دارند.
در کتاب طراحی اشیا روزمره، دونالد نورمن اینگونه نوشته است: اگر من را در کابین خلبان یک هواپیمای امروزی قرار میدادند، ناتوانی من در انجام هر کاری نه شگفتزدهام میکرد و نه ناراحت. ولی چرا باید با درها، کلید چراغها و… هم مشکل داشته باشم؟ من درهایی را هل میدهم که قرار بود کشیده شوند و آنهایی را میکشم که قرار بود هل داده شوند و به درهایی برخورده ام که نه قرار بود کشیده شوند و نه فشار داده شوند بلکه کشویی بوده اند. همچنین دیگرانی را دیده ام که مشکلات مشابه داشتند. چطور چیز ساده ای مثل یک در میتواند اینقدر گیج کننده باشد؟ یک در سادهترین وسیلهی ممکن است. کار زیادی با یک در نمیتوان انجام داد، میتوانی آن را ببندی یا باز کنی. درهایی را دیدهام که به چپ به راست و حتی به بالا باز میشوند. طراحی درب باید بدون استفاده از علایم و قطعا بدون سعی و خطا، بیانگر نحوهی استفاده از آن باشد.
دو خصوصیت اصلی طراحی خوب، کشف پذیری و فهم است. کشفپذیری به این معنا که آیا میتوان فهمید که چه اعمالی انجام پذیرند و کجا و چگونه باید آنها را انجام داد؟ و معنی فهم آن است که محصول چگونه قرار بوده استفاده شود؟ معنی تمام کنترلها و تنظیمات چیست؟
در مورد وسایل پیچیده این دو خصوصیت نیازمند دفترچهی راهنما و دستورالعمل است. اگر وسیله خیلی پیچیده باشد این پذیرفتنی است ولی برای محصولات ساده روزمره نیازی به آن نیست.
ساختمانهای بیشماری دارای دربهایی هستند که حتی افراد باهوش نمیدانند چگونه از آنها استفاده کنند. این واقعا طراحی بدی است! درهایی از این دست اغلب دارای علائمی هستند که به فرد توضیح میدهد باید فشار دهد یا بکشد، و بسیاری از مردم به اشتباه این علائم را افوردنس مینامند. ما تابلویی را روی در گذاشتیم تا به مردم توانایی بیشتری برای درک نحوه استفاده صحیح از در بدهیم. علائم روی یک در، دال (signifier) هستند، نه افوردنس.
افوردنسها مشخص میکنند که چه اعمالی انجام پذیر است و نشانگرها (دال) نشان میدهند که عمل کجا باید انجام شود.
نشانگر سیگنالی است که کاربران هنگام تعامل با محصول دریافت میکنند و به آنها نشان میدهد که با یک شی خاص چه کاری میتوان انجام داد. ممکن است یک نشانه بصری باشد که به کاربران کمک میکند تا با یک رابط تعامل داشته باشند. نشانگرها هم برای محصولات فیزیکی و هم برای محصولات دیجیتال وجود دارد. یک نشانگر برای یک در میتواند یک علامت یا برچسب با کلمه “فشار دهید” روی آن باشد. راههای زیادی وجود دارد که طراحان میتوانند دالها را در رابطهای خود بگنجانند.
بنابراین یک “دال” نوعی نشانه قابل مشاهده در مورد افوردنس است. دالها میتوانند به تنهایی وجود داشته باشند. همانطور که افوردنسها میتوانند بدون دال وجود داشته باشند. بخش دال یک افوردنس ممکن است نامرئی (یا گمراه کننده) باشد.
اهمیت افوردنس
یکی از بهترین نصیحتها در طراحی محصول همیشه این بوده است: “مرا مجبور نکن فکر کنم”.
استیو کروگ این اصطلاح را در کتاب خود به همین نام ابداع کرد. این بدان معناست که هرگز نباید در مورد چگونگی کارکرد چیزی شک کرد. هدف یک طراح این است که همه چیز را بلافاصله روشن کند. کاربران باید با یک نگاه کارکرد محصول را متوجه شوند.
هیچ کس نمیخواهد در مورد نحوهی استفاده از یک محصول گیج شود. استیو بهتر میگوید: «به عنوان یک کاربر، هرگز نباید یک میلی ثانیه فکر کنم که آیا گزینههایی که در یک وبسایت هستند، قابل کلیکاند یا نه».
یکی از ملاحظاتی که برای جلوگیری از فکر کردن کاربر میتوان استفاده کرد، استفاده از افوردنس است. افوردنسها سرنخهای بصری در طراحی هستند. آنها نشان میدهند که کاربران چگونه باید با چیزی تعامل داشته باشند. اگر یک در دارای دستگیرهای باشد که بیرون زده باشد، این یک افوردنس است. این نشان میدهد که در باید کشیده شود، و نه فشار داده شود.
وقتی صحبت از زندگی روزمره به میان میآید، افوردنسها همه جا هستند. آنها یکی از اصلیترین تمایز بین محصولات خوب طراحی شده و محصولات بد هستند. بنابراین برای ایجاد تجربهی کاربری خوب و تعاملات مناسب بین محصولات و کاربران، استفاده از افوردنس در طراحی بسیار حائز اهمیت میباشد.
در کتاب معماری ارگونومیک توسعه محصول نوشتهی دکتر حسن صادقی نائینی اشاره شده که طراحان با آگاهی از چگونگی استفاده و عملکرد محصول میتوانند تکنولوژیهای پیچیده را به کار گرفته و تعاملی شایسته بین محصول و کاربر برقرار کنند. نگارنده معتقد است که بازشناسی و درک فرم محصول که ضمن دارا بودن پیچیدگیهایی با تجارب قبلی افدراد و معیارهای زیبایی پسندی آنها مرتبط است باید در تحلیلهای کارشناسان طراحی مورد دقت قرار گیرد و شاید به جای محدود شدن در «فرم تابع عملکرد» بتوان این گونه مطرح کرد که: فرم تابع عملکرد، افوردنس تابع فرم، احساس تابع افوردنس، ادراک تابع احساس و شناخت تابع ادراک است.
بررسی افوردنس در حوزههای مختلف طراحی صنعتی
الف: افوردنس در طراحی محصول
همانطور که میبینید اجسام دارای ویژگیهای فیزیکی مانند اندازه، شکل یا وزن هستند و نکاتی را در مورد اینکه چگونه میتوان از آنها استفاده کرد ارائه میدهند. در اینجا چند نمونه مثال آورده شده است. بیایید با یک فنجان چای شروع کنیم؛ کوچک بوده و دارای یک دسته است که باعث توانایی نگه داشتن آن میشود. شکل کاسه مانند آن، نشان میدهد که میتواند چیزی را نیز در خود نگه دارد. مثال دیگر مسواک است: دارای یک دسته بلند اما نازک است که به راحتی در دست گرفته میشود.
اشیاء فیزیکی را میتوان در سه نوع افوردنس طبقه بندی کرد:
1. افوردنس محسوس تعریف اولیه افوردنس است، جایی که ویژگیهای یک شی دلالت بر یک عمل دارد.
2. افوردنس پنهان زمانی اتفاق میفتد که یک شیء دارای افوردنسهایی است که چندان آشکار نیستند. به عنوان مثال، با نگاه کردن به یک بطری آبجو، متوجه نمیشوید که میتوان از آن برای باز کردن یک بطری آبجو دیگر استفاده کرد.
3. افوردنس کاذب، افوردنس ادراک شدهای است که هیچ نتیجهای از اقدام ممکن حاصل نشود. برای مثال، فشار دادن دکمهای که کاری انجام نمیدهد. افوردنس هنوز وجود دارد، شما آزاد هستید که آن دکمه را تا آنجا که میخواهید فشار دهید، اما هیچ اتفاقی نمیافتد، هیچ عملکردی وجود ندارد.
نحوه درک یک محصول، قابلیت استفاده از آن را ممکن میسازد و دارای مقدمات علمی در مهندسی عوامل انسانی/ کاربردپذیری (UE) و طراحی صنعتی است. هر رشته نظریههایی را به اشتراک میگذارد که ترکیب آنها میتواند به روشی برای بهینهسازی قابلیت استفاده تبدیل شود و سهولت و ایمنی استفاده را شکل دهد. اهمیت و چالشهای موجود در رابطه بین طراحی دستگاههای پزشکی، کاربردپذیری، و فرآیند توسعه زیباییشناسی به طور قابلتوجهی بر قابلیت استفاده و لذت بخش بودن آن، تأثیر میگذارد. دو نظریه وجود دارد که یکدیگر را برای ایجاد یک روش کاربردی تکمیل میکنند: افوردنس و معناشناسی محصول.
تحقیقات کاربردپذیری ماهیت انتخابها و رفتار رابط کاربری افراد را مستند کرده است، زیرا افراد تحت تأثیر زیباییشناسی، تأثیرات اولیه و شهودی بودن استفاده هستند. بنابراین، این بسیار بیشتر از یک هدف بازاریابی است. در نظر بگیرید که کاربرد ظاهری یک دستگاه ممکن است به اندازه قابلیت استفاده واقعی مهم باشد. تصور اولیه کاربر از یک دستگاه و انتظار آنها از نحوه عملکرد آن و رفع نیازهای آنها اغلب برای ایمنی و کارایی در زمینه مراقبتهای ایمنی استفاده، بسیار مهم است. برداشتهای اولیه کاربر میتواند قابل شناسایی باشد و برای آن برنامه ریزی شود. به این معنی که ادراک کاربر از تعامل و نتیجه بالقوه با یک شی، بر اساس ویژگیهای آن، به عنوان توانمندیهای آن شناخته میشود.
پرداختن به تئوری افوردنس (به معنای درک آنچه که کاربر احتمالاً از یک طراحی درک میکند و انتظار دارد) مهم است. طراح دستگاه باید افوردنسی را ایجاد کند که به نفع کاربر باشد و از تعاملاتی که ممکن است ناخواسته باشد و در نتیجه ممکن است باعث خطای استفاده شود، جلوگیری کند. این موضوع همچنین ممکن است به معنای محدود کردن افوردنسهای خاص در طراحی دستگاه باشد. تئوری طراحی صنعتی معنا شناسی محصول، فرآیند طراحی را آگاه میکند و یک رابط کاربری بدیهی را از طریق کیفیتهای زیبایی شناسی، فرم، بافت، رنگ و استعاره و… را امکان پذیر میکند. ترکیب زیبایی شناختی و معنایی یک طرح بر نحوه تفسیر کاربر تأثیر میگذارد.
به عنوان مثال، در مورد طراحی یک ابزار لاپاراسکوپی، ویژگیهای رابط کاربری و دستگیره باید هم از نظر زیبایی و هم از نظر عملکرد در نظر گرفته شود تا به طور مستقیم انتظارات کاربر برآورده شود. ابزار A دارای سه حالت در دست گرفتن است که به کاربر در عمل، انعطاف پذیری میدهد. فرم، بافت و رنگ، نشانههای بصری را در مورد مکان و نحوه گرفتن دسته ارائه میدهند. با ابزار B از فرم، رنگ و بافت نیز برای نشان دادن چسبندگی و تعامل استفاده شده است. با این حال، این موضوع بر استفاده مورد نظر از دستگاه تأثیر میگذارد که چگونه معناشناختی در دست گرفتن مناسب است و به دلیل ناآشنا بودن در هنگام استفاده از ابزار لاپاروسکوپی (بر خلاف ابزار آشپزخانه یا کنترل بازی) تحت تأثیر سوگیری انتقال منفی قرار میگیرد.
با تکامل طراحی، هم از نظر فنآوری و هم از نظر ارزیابیهای کاربر، معنای طراحی نیز تکامل مییابد تا تعامل بصری با دستگاه و ویژگیهای آن را امکانپذیر سازد. در ادامه به افوردنس در بسته بندی محصولات پرداخته شده است.
ب. افوردنس در طراحی بسته بندی
از آنجایی که افوردنس بسته بندی نقش مهمی در تسهیل تعامل آن با کاربر ایفا میکند، توجه به مفهوم افوردنس در طراحی بسته بندی و درک روابط متقابل بین ویژگیهای بسته بندی و افوردنسها مهم است.
هنگامی که افوردنس درک میشود، نشانههایی در مورد عملکرد بسته بندی ارائه میدهد. و هنگامی که طراحان از تواناییهای درک شده استفاده میکنند، افراد میتوانند به طور شهودی از یک شی بدون نیاز به دستورالعملهای مکتوب استفاده کنند. یکی از راههای بهینهسازی درک افوردنس، استفاده از محدودیتها است.
اهمیت وجود افوردنس در بسته بندیهای مختلف، متفاوت است. برای مثال یک جعبه غلات که طراحی بسته بندی آن نحوهی باز شدن آن را به خوبی بیان نمیکند، فقط باعث آزار مصرف کننده میشود. اما یک بسته بندی دستگاه پزشکی با طراحی ضعیف ممکن است زمان حیاتی را در موقعیتهای تهدید کننده زندگی هدر دهد و یا باعث خراب شدن محصولات گران قیمت شود.
مطالعه موردی:
در یک پژوهش، به طور خاص، بستههای آرد 2.25 کیلوگرمی با تمرکز بر ویژگیهای بسته بندی و ویژگیهای افوردنس مورد بررسی قرار گرفت.
سی و هفت شرکتکننده شامل 22 زن و 15 مرد (همگی 18 سال یا بیشتر)، در یک تست کاربری کنترلشده شرکت کردند. از آنها خواسته شد تا اقدامات خاصی را برای شبیه سازی تعامل عادی در طول چرخه عمر محصول انجام دهند. این تسکها شامل خرید، ذخیره سازی، باز کردن، بسته بندی مجدد، جابجایی و دور ریختن بود. بستههای آرد متشکل از یک کیسه کاغذی تا شده و یک ظرف پلاستیکی است که در شکل نشان داده شده است. شرکت کنندگان در حین انجام فعالیتهای ذکر شده مشاهده شدند.
ویژگیهای دو بسته آرد برای بررسی افوردنس مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بسته پلاستیکی نسبت به بسته مقوایی برتری دارد زیرا اکثر افوردنسهای مورد نیاز را در طول چرخه عمر محصول برآورده میکند. به طور کلی، بسته پلاستیکی به دلیل ویژگیهای شفافیت بدنه بسته، سختی و قابلیت چنگش بهتر، بسته شدن مجدد، قابلیت استفاده مجدد و دستورالعملهای برتر آن، از بسته مقوایی بهتر عمل کرد.
این موارد تأثیر قابلتوجهی بر بسیاری از ویژگیهای افوردنس دارند. تلاشهای بیشتری باید به سمت اطمینان از مناسب بودن چنین ویژگیهایی در مرحله طراحی صورت بگیرد. فقدان چنین ویژگیهایی تأثیر منفی قابلتوجهی بر افوردنس ارائهشده توسط بسته خواهد داشت.
در مثال دیگر برای نشان دادن اینکه چگونه افوردنس، اطلاعات ادراکی و محدودیتها در کنار هم بر قابلیت استفادهی بستهبندی تأثیر میگذارند، تکامل طراحی اسپری آئروسل بررسی شده است. عملکرد قوطی اسپری، هدف گیری و پاشیدن به یک هدف خاص است. در سالهای اولیه در این قوطیها، افوردنس بسیار کمی برای هدایت کاربر به هدف مناسب وجود داشت. در واقع محدودیتهایی که کاربران را به جهت مناسب اسپری کردن محدود میکرد، وجود نداشت و تنها راهنما که میتوانست از آن برای هدفگیری صحیح استفاده کرد، ناحیه سوراخ کوچک در جلوی محرک بود.
همانطور که محصول تکامل یافت، طراحان شروع به اضافه کردن برخی از مفاهیم افوردنس در طراحی کردند و احتمال صحیح بودن جهت اسپری را افزایش دادند. نسلهای آئروسل تولید شده در طول دهه 1990 دارای یک زاویه کوچک (محدودیت فیزیکی)، همراه با یک فلش است که جهت مناسب اسپری را به درون محرک نشان میدهد.
با این حال تکامل محصول همچنان ادامه یافت. در طرحهای نهایی این محصول، عملکرد آن (یعنی فشردن ماشه) به شکل تفنگ با استفاده از یک استعاره (محدودیت معنایی) منتقل میشود. ماشه در قسمت جلویی فقط امکان فشردن (محدودیت فیزیکی) را فراهم میکند و جهت استفاده توسط این ماشه و سطح پلاستیکی اطراف گردن قوطی (محدودیت فیزیکی) محدود میشود.
در ادامه برای درک بهتر موضوع مثالهایی آورده شده است. هر کدام از تصاویر زیر نشاندهندهی المانهایی است که باعث سهولت استفاده کاربر شده و فرم و ظاهر محصول به واسطهی عوامل بصری کاملا گویای نحوهی کاربری است.
ج. افوردنس در UX و UI
همانطور که پیشتر اشاره شد افوردنس رابطه بین یک فرد و یک شی فیزیکی یا دیجیتالی است. امکانات رابط کاربری (UI) امکانات قابل درک و عملی هستند. این بدان معنی است که کاربران یک UI را مشاهده میکنند و بر اساس انتظارات و تجربیات قبلی خود تصمیم میگیرند که کدام اقدامات ممکن است. دان نورمن، محقق تعامل انسان و رایانه، اهمیت افوردنسها را در کتاب طراحی اشیاء روزمره به خوبی خلاصه میکند: «وقتی از افوردنس استفاده میشود، کاربر فقط با نگاه کردن میداند چه کاری انجام دهد، بدون نیاز به عکس، برچسب یا دستورالعمل خاصی.»
انواع افوردنسهایی که بر UX تأثیر میگذارد:
افوردنسهای قابل درک در یک رابط کاربری دیجیتالی به طور کلی به یکی از دستههای زیر دستهبندی میشوند:
در سال 1991، ویلیام گاور، یکی دیگر از طراحان برجسته، سه نوع افوردنس را تعریف کرد:
1. افوردنس صریح: ویژگیهای آشکار و قابل مشاهده یک شی که به وضوح نشان میدهد که چه اقداماتی میتواند صورت بگیرد. به عنوان مثال، وقتی کاربر آیکنی را میبیند که از سطح اطراف برآمده به نظر میرسد، میتواند برای تعامل روی این شی کلیک کرده یا ضربه بزند. کاربر حدس میزند که جسمی که شبیه به دکمه به نظر میرسد، به فشار دادن دعوت میکند. این افوردنسها زمانی مفید هستند که طراحان در حال معرفی رابطهای دیجیتالی جدید یا مبتکرانهای باشند که کاربران با آن آشنا نیستند.
2. افوردنس پنهان شده: همانطور که از نام آن پیداست، این افوردنسها به طور پیش فرض پنهان میشوند و تنها زمانی آشکار میشوند که یک شرط خاص برآورده شود. مثال کلاسیک آن یک نماد همبرگر (منوهای کشویی) است که لیستی از گزینههای موجود را با کلیک نشان میدهد. افوردنس پنهان معمولاً در محصولات پیچیدهای استفاده میشود که در آنها آشکار کردن تک تک اقدامات غیرممکن است زیرا باعث پیچیدگی رابط کاربری میشود. درواقع افوردنس پنهان برای کاهش بهم ریختگی و تاکید بر سلسله مراتب/سطح اهمیت اقداماتی که کاربران میتوانند انجام دهند، استفاده میشود.
3. افوردنس کاذب: در این حالت ویژگیهای یک شی نشان میدهد که کاربران میتوانند کاری را انجام دهند که درواقع نمیتوانند انجام دهند. به عنوان مثال، متن زیر خطدار که قابل کلیک نیست.
در سال 2001، رکسهارتسون، متخصص تعامل انسان و کامپیوتر (HCI) چهار نوع دیگر را تعریف کرد:
1. فیزیکی: ویژگیهای ادراکی به کاربران نشان میدهد که چه کاری انجام دهند. به عنوان مثال، یک دکمه بزرگ و قابل مشاهده “افزودن به سبد خرید”.
2. شناختی: ویژگیهای طراحی که به کاربران کمک میکند تا چیزها را بشناسند یا درباره آنها بدانند. به عنوان مثال، متنی با برچسب مشخص برای اعلام اینکه اگر کاربران کلید خاصی را فشار دهند چه اتفاقی میافتد.
3. حسی: ویژگیهای طراحی که به کاربران کمک میکند چیزی را حس کنند.
4. عملکردی: ویژگیهای طراحی که به کاربران در دستیابی به اهداف کمک میکند. به عنوان مثال، پس از کلیک کاربر روی «افزودن به سبد خرید»، یک کالا در سبد خرید ظاهر میشود.
برخی از سایر افوردنسها عبارتند از:
1. افوردنس منفی: در برخی موارد، دادن سیگنالی به کاربران مبنی بر اینکه یک آیتم در حال حاضر هیچ قابلیتی را ندارد، مهم است. طراحان معمولاً این کار را با خاکستری کردن یک آیتم انجام میدهند، بنابراین کاربران متوجه میشوند که عنصر خاکستری به معنای غیرفعال بودن آن است. افوردنس منفی در هدایت کاربران به ترتیبی که باید اقدام کنند، مفید است. کاربر نمیتواند فرمی را ارسال کند مگر اینکه تمام فیلدها را پر کند، بنابراین دکمه ارسال خاکستری است و تنها زمانی فعال میشود که تمام فیلدها پر شوند.
2. افوردنس الگو: افوردنس الگو رایجترین نوع افوردنس است زیرا بر الگوهایی تکیه میکنند که کاربران قبلاً آن را تشخیص دادهاند. در واقع این افوردنس بر اساس قدرت عادت بوده و عامل بزرگی برای طراحی تعامل موثر است. بزرگترین مزیت آنها صرفه جویی در تلاش کاربران برای نگهداری همزمان بسیاری از چیزها در حافظه است. ظرفیت حافظه کوتاه مدت محدود است. بنابراین، هرچه کاربران الگوهای بیشتری بیاموزند، مسیریابی برای آنها واضح تر است و بهتر با ورودیهای جدید برخورد میکنند.
برای مثال منوهای ناوبری در صفحه اصلی یک وب سایت الگویی است که بسیاری از کاربران آن را درک میکنند و بنابراین بسیاری از وب سایتها، مانند اپل، در صفحات اصلی خود از آن استفاده میکنند. الگویی دیگر لوگوی یک وب سایت است که با کلیک روی آن کاربران را به صفحه اصلی باز میگرداند. همچنین کاربران میدانند که در متن ، کلماتی که رنگ متفاوتی دارند، زیر خط کشیده شده یا ایتالیک هستند، تقریباً همیشه یک پیوند اند (قابل کلیک هستند). اطلاعات مربوط به مخاطبین و سیاست حفظ حریم خصوصی وب سایت اغلب در پاورقی وب سایت یافت میشود، سه نقطه عمودی در برنامه به معنای «بیشتر» است و …
3. افوردنس استعاری: این افوردنسها از اشیاء واقعی به عنوان استعاره برای اقداماتی استفاده میکنند که کاربران میتوانند انجام دهند. افوردنسهای استعاری در بسیاری از رابطهای کاربری استفاده میشود تا کاربران را از اقداماتی که میتوانند انجام دهند آگاه کنند. برای مثال نماد ذره بین امکان جستجو را فراهم میکند، نماد پاکت امکان ارسال ایمیل را فراهم میکند و نماد علامت مثبت امکان ایجاد چیزی جدید مانند یک سند یا ایمیل را فراهم میکند.
به دلیل ارتباط آنها با اشیاء دنیای واقعی، افوردنسهای استعاری برای ارتباط سریع در فضاهای پیچیده مفید هستند زیرا کاربران به راحتی میتوانند آنها را درک کنند
بهترین روشهای افوردنس در طراحی وب
خطاها معمولاً زمانی اتفاق میافتند که کاربران اقداماتی را که میتوانند هنگام تعامل با یک شی خاص انجام دهند، به اشتباه درک کنند. افوردنس خوب میتواند کمک کند تا تعداد خطاهای کاربر به حداقل برسد و بار شناختی غیر ضروری را کاهش دهد.
در حالت ایده آل، هر انسانی باید بتواند حدس بزند که چگونه با رابط کاربری تعامل داشته باشد، حتی اگر قبلاً این رابط را ندیده باشد. متأسفانه، این به ندرت در زندگی واقعی اتفاق میافتد. برای به حداقل رساندن مشکلات احتمالی، ضروری است که طراحان یاد بگیرند که چگونه مخاطبانشان افوردنس را در رابطه با زمینه طراحی شده پیش بینی میکنند. آیا آن طراحی برای آنها آشنا به نظر میرسد؟ آیا آنها میتوانند معنای کنترلگرها را رمزگشایی کنند؟ تنها راه برای فهمیدن آن، استفاده از نرمافزار نمونهسازی برای ساخت پروتوتایپ و تأیید اعتبار آن با استفاده از تست آن توسط کاربران است.
در طراحی رابط کاربری باید از قراردادهای طراحی پیروی کرد. قانون تجربه کاربری اینترنتی Jakob بیان میکند که کاربران ترجیح میدهند یک سایت مانند سایر سایتهایی که از قبل میشناختند کار کند. مردم روزانه از دهها سایت و برنامه مختلف استفاده میکنند و در آنالیز سریع صفحات و کشف عناصر رایج بسیار خوب عمل میکنند. بنابراین وقتی از عناصر و الگوهای معمولی استفاده میشود، کاربران نحوه استفاده از محصول را راحتتر درک میکنند. یکی از الگوهای خوب منوی ناوبری است. ایجاد الگوهای آشنا با استفاده از ابزارهای طراحی وب، در نهایت استفاده از این محصولات را برای کاربران آسان تر میکند.
گاهی اوقات طراحان میخواهند چرخ را دوباره اختراع کنند، مانند معرفی الگوهای جدید در رابط کاربری محصولات دیجیتالی. زیرا آنها معتقدند راه حلهای بهتری برای مشکلات موجود دارند. اما طراحان باید به خاطر داشته باشند که تصمیمات طراحی نوآورانه آنها میتواند اصطکاک بیشتری را برای تعاملات کاربر ایجاد کند. هنگامی که کاربران با یک عنصر ناآشنا مواجه میشوند، باید یاد بگیرند که چگونه از آن استفاده کنند و آن را به خاطر بسپارند.
معرفی آیکونها در رابط کاربری یکی از متداولترین راهها برای برقراری ارتباط با کاربران و افورد بودن رابط کاربری است. برای مثال:
- نماد خانه امکان رفتن به صفحه اصلی را فراهم میکند.
- نماد ذره بین امکان جستجو را فراهم میکند.
- نماد دیسک فلاپی امکان ذخیره داده را فراهم میکند.
- نماد پاکت امکان ارسال ایمیل را فراهم میکند. و …
این نمادها جهانی هستند، به این معنی که اکثر کاربران معنای آنها را بدون هیچ کلمهای درک میکنند. جالب است که برخی از نمادها، مانند فلاپی دیسکها، جایگاه خود را در دنیای فیزیکی از دست دادهاند (امروزه مردم از فلاپی دیسک استفاده نمیکنند)، اما هنوز در بین کاربران به خوبی شناخته شده اند.
به غیر از نمادها، میتوان دالهایی را به عنوان راهنمایی مستقیم برای کاربران ارائه کرد. برای مثال، میتوان با یک کادر گفتگوی پاپآپ (که وقتی نشانگر ماوس روی عناصر یا ابزارهای مختلف میرود توضیح دهنده است) به کاربر راهنمایی بیشتری بدهید.
همچنین با ارائه بازخورد در مورد تعاملات کاربر، به تفهیم رابط کاربری کمک خواهد شد. بازخورد نیز فقط نباید بصری باشد. در بسیاری از موارد، امکان استفاده از بازخورد صوتی یا حتی لمسی وجود دارد. افکتهای متحرک معرفی شده در طراحی UI میتوانند ارتباط قدرتمندی بین دنیای فیزیکی و مجازی ایجاد کنند. برای مثال هنگامی که کاربر سوئیچ را روشن میکند، چند پارامتر مانند رنگ پس زمینه و رنگ المانها تغییر میکند.
افوردنسها زندگی افراد را آسانتر میکنند، زیرا نشان میدهند که چه تعاملاتی با اشیاء اطراف ما ممکن است. افوردنس مناسب به طراحان کمک میکند تا محصولاتی با قابلیت استفاده خوب طراحی کنند. وقتی کاربران بدانند که چگونه فوراً با محصول تعامل داشته باشند، نیازی به صرف زمان برای یادگیری رابط کاربری ندارند و میتوانند روی آنچه مهم است تمرکز کنند: حل مشکلاتشان.
در ادامه برخی از عناصر اساسی پیرامون افوردنس یا به عبارتی سرنخهای بصری، و همچنین نمونههایی از اجزای رابط کاربری که در عمل قابل مشاهده است، شرح داده شده است:
- دکمهها یکی از عناصر اصلی هر رابط کاربری هستند. دکمهها یک عنصر تعاملی را نشان میدهند که به کاربران اجازه داده تا یک عمل خاص را انجام دهند. قبل از عصر دیجیتالی، در بسیاری از چیزهای فیزیکی از ماشین حسابهای ساده گرفته تا داشبوردهای پیچیده از دکمهها استفاده میشد. بنابراین همه خوب میدانند که با یک دکمه چه کنند. نکته این است که طراحان باید آن را قابل مشاهده کنند و آن المان به وضوح به عنوان یک دکمه در UI دیده شود. جایی که افوردنس وجود دارد، اطمینان از متمایز بودن دکمهها در رابط کاربری و همچنین عملکردی است که آن دکمه انجام میدهد. شکل، رنگ، کنتراست، نمادها و… همه در این امر تاثیر گذارند.
- فیلدهای ورودی فضاهایی را نشان میدهند که کاربران میتوانند دادههای لازم را در آن وارد کنند. برای مؤثرتر کردن آنها، طراحان از افوردنس استفاده میکنند. آنها باید تا حدی تعاملی به نظر برسند که کاربران بتوانند بفهمند چه متنی را میتوانند داخل آن تایپ کنند. برای مثال یک نوار جستجو که از پسزمینه صفحه در پشت آن متمایز است، و همچنین یک پیام متنی و نماد برای کمک به کاربران در درک عنصر تعاملی است.
- اعلانها در درجه اول برای جلب توجه کاربران به یک عنصر یا بخشی از رابط کاربری استفاده میشوند. هدف اصلی این است که به کاربر اشاره شود که چیزی از قلم افتاده یا ارزش توجه او را دارد، بدون اینکه مزاحم او شد یا او را منحرف کرد. اعلانها نباید تمرکز اصلی کاربر در هیچ صفحهای باشد.
- افوردنس متحرک به ایجاد ارتباط بین دنیای فیزیکی و دیجیتالی کمک میکند و اقدامات یا حرکات دنیای واقعی را در دنیای دیجیتالی شبیهسازی میکند. افوردنس متحرک میتواند از ساده تا پیچیده متغیر باشد، به عنوان مثال یک سوئیچ سنتی به کاربران کمک میکند از طریق بازخورد متحرک و تغییر رنگ متوجه شوند که یک آپشن چه زمانی روشن یا خاموش میشود.
در افوردنس منفی هدف این است که کاربران بفهمند عناصر خاصی در رابط کاربری در حال حاضر غیرفعال هستند یا در این مقطع زمانی قابل تعامل نیستند. به عنوان مثال، یک دکمه غیرفعال در یک فرم، به کاربران کمک میکند تا بفهمند تا زمانی که تمام فیلدهای مربوطه پر نشده باشند، قادر به ادامه کار نیستند.
افوردنسهای گرافیکی با المانهای بصری اعمال شده روی یک رابط کاربری ارائه میشوند و به کاربران کمک میکنند تا عملکرد آن را درک کنند. گرافیکیها از همه نوع سریعتر درک میشوند و نباید اهمیت آنها را دست کم گرفت. عکسها و تصویرسازیها نیز پتانسیل زیادی برای دادن اعلانهای واضح به کاربران دارند.
در این بین آیکونها شاید متنوع ترین گروه از المانهای بصری باشند. این پیکتوگرامها بسیار نمادین هستند و بیشتر از نکاتی استفاده میکنند که از دنیای واقعی گرفته شده است تا کاربران بتوانند به سرعت آنها را درک کنند. یک ذرهبین نشاندهندهی جستجو است و نماد دوربین طولی نمیکشد تا عکس گرفتن را تداعی کند.
همچنین علائم برندینگ مثل لوگوها، علائم شرکتی، و رنگهای اعمال شده در وبسایت یا برنامه، اشارهای فوری در مورد اتصال رابط کاربری به یک برند خاص ارائه میدهند که ممکن است برای مشتریان وفادار آن افوردنس خوبی باشد.
گرچه کاربران تصاویر را بسیار سریعتر از کلمات درک میکنند، اما به کارگیری کلمات نیز میتواند بسیار مفید بوده و تأثیر زیادی بر جریان تعامل داشته باشد. نکته این است که گاهی اوقات تصاویر باید با کمک متن رمزگشایی شوند تا از سوء تفاهم جلوگیری شود. نکته دیگر این است که ممکن است همه چیز در تصاویر نشان داده نشود. در نهایت، کلمات دارای پتانسیل بسیار متنوعی در انتقال اطلاعات، برچسبگذاری دستورالعملها و فراخوانها برای اقدام، توضیح عملکرد است. با این حال، متن باید در یک تعادل معقول ارائه شود و بیش از حد به کار گرفته نشود. تعامل با کلمات برای افراد در زندگی روزمره بسیار طبیعی است. در رابط کاربری دیجیتال نیز به همین صورت عمل میکند. این یک راه ساده برای برقراری ارتباط با کاربر است.
سخن آخر
به طور خلاصه بنابر تعریف دونالد نورمن یک افوردنس عبارت است از رابطهای میان خصوصیات یک شی و توانایی عاملی که تشخیص میدهد چگونه میتوان از آن شی استفاده کرد. افوردنس در حوزههای طراحی محصول، طراحی بسته بندی و طراحی تجربه و رابط کاربری، کاربرد داشته و انواع مختلفی دارد، شامل افوردنس صریح، پنهان شده، کاذب، استعاری، منفی، الگو و …
استفاده صحیح از افوردنس در طراحی، موجب سهولت استفاده و تجربهی کاربری بهتر خواهد شد.
پرسشهای متداول
افوردنس چیست؟
افوردنس روابط بین یک محصول فیزیکی/ دیجیتالی و یک شخص است. افوردنس به تعیین نحوهی استفاده از یک محصول کمک میکند. در واقع افوردنس به مردم کمک میکند تا بفهمند یک محصول چه اقداماتی را انجام میدهد. تعریف دونالد نورمن از افوردنس اینگونه است: یک افوردنس عبارت است از رابطهای میان خصوصیات یک شی و توانایی عاملی که تشخیص میدهد چگونه میتوان از آن شی استفاده کرد.
خصوصیات یک طراحی با افوردنس خوب چیست؟
دو خصوصیت اصلی طراحی خوب، کشف پذیری و فهم است. کشفپذیری به این معنا که آیا میتوان فهمید که چه اعمالی انجام پذیرند و کجا و چگونه باید آنها را انجام داد؟ و معنی فهم آن است که محصول چگونه قرار بوده استفاده شود؟ معنی تمام کنترلها و تنظیمات چیست؟
افوردنس در طراحی UI و UX به چه معنی است؟
امکانات رابط کاربری (UI) امکانات قابل درک و عملی هستند. این بدان معنی است که کاربران یک UI را مشاهده میکنند و بر اساس انتظارات و تجربیات قبلی خود تصمیم میگیرند که کدام اقدامات ممکن است.
انواع افوردنس در طراحی UI و UX کدامند؟
1. فیزیکی: ویژگیهای ادراکی به کاربران نشان میدهد که چه کاری انجام دهند. به عنوان مثال، یک دکمه بزرگ و قابل مشاهده “افزودن به سبد خرید”.
2. شناختی: ویژگیهای طراحی که به کاربران کمک میکند تا چیزها را بشناسند یا درباره آنها بدانند. به عنوان مثال، متنی با برچسب مشخص برای اعلام اینکه اگر کاربران کلید خاصی را فشار دهند چه اتفاقی میافتد.
3. حسی: ویژگیهای طراحی که به کاربران کمک میکند چیزی را حس کنند.
4. عملکردی: ویژگیهای طراحی که به کاربران در دستیابی به اهداف کمک میکند. به عنوان مثال، پس از کلیک کاربر روی «افزودن به سبد خرید»، یک کالا در سبد خرید ظاهر میشود.
4 پاسخ
توضیح خوب و مناسب و جامع ای بود با تشکر
ممنون از لطف و توجه شما 🙂
درود بر شما
بسیار عالی و کامل. هم متن افردنس، هم دیگر مطالب ارزشمندتان
سپاس
ممنون از لطف و توجه شما.