محصول همهی چیزی است که میتواند برای ارضای یک خواسته یا نیاز از جمله کالاهای فیزیکی، خدمات، تجربیات، رویدادها، مکانها، داراییها، سازمانها، اطلاعات و ایدهها به بازار ارائه شود. طراحی محصول (Product Design) نوآوریها را هدایت میکند و اغلب رقابت پذیری شرکتها را بهبود میبخشد. علاوه بر این، هنگامی که یک نوآوری با موفقیت منجر به تغییر معنای محصول شود، بازار جدیدی ایجاد خواهد شد. مشارکت یکپارچه طراحی مهندسی و طراحی صنعتی برای عرضه محصولات موفق به بازار ضروری است.
امروزه روشها و اصول طراحی زیادی برای طراحان محصول وجود دارد. طراحان باید به چرخه عمر محصول، انتخاب مواد پایدار، تجربه کاربر، طراحی کاربردی و کاربر پسند و… توجه کنند. به همین دلیل است که آموزش طراحی در آستانه مواجهه با چالشهای بین رشتهای است. چالشهای بین رشتهای جایی که پشتیبانی و توسعه مستمر ضروری است. امروزه طراحی محصول فراتر از طراحی محصول فیزیکی رفته است و طراحی خدمات و پروسه و تجربه کاربری و … در حال توسعه میباشند.
مروری بر تاریخچه طراحی صنعتی و طراحی محصول
طراحی صنعتی زمانی پدیدار شد که اقلام فیزیکی برای اولین بار تولید انبوه شدند. در حالی که در دوران پیش از صنعت، هر صنعتگری میتوانست محصولات خود را طراحی و اصلاح کند، زمانی که تولید متمرکز و استاندارد شد، نیاز به نقش طراح به طور خاص وجود داشت. طراحان صنعتی مسئول تعیین ویژگیهای اقلام تولید انبوه و اطمینان از مناسب بودن آنها برای بازارهایی بودند که در آن به فروش میرسید.
طراحی صنعتی، طراحی محصولات مصرفی تولید انبوه است. مسئولیت اصلی آن کمک به تولید محصولاتی است که نه تنها خوب کار میکنند، بلکه زیبا هستند و در نتیجه مزیت رقابتی نسبت به محصولات مشابه دارند. کار یک طراح صنعتی اغلب به طراحی گرافیکی مانند تبلیغات و بسته بندی، تصاویر و برندسازی سازمانی، و طراحی داخلی (معماری داخلی یا طراحی محیطی نیز نامیده میشود)، چیدمان فضاهای ساخته شده توسط انسان، نیز مربوط میشود.
طراحی صنعتی عمدتاً یک پدیده قرن بیستمی است. اولین طراح صنعتی معمار آلمانی Peter Behrens بود. بهرنز به شدت تحت تأثیر طراح و شاعر انگلیسی قرن نوزدهم William Morris و جنبش هنرها و صنایع دستی بود که موریس با آن ارتباط نزدیک داشت. خود بهرنز بر بسیاری از طراحان معمار نسل بعدی، از جمله Walter Gropius، بنیانگذار مدرسه طراحی معروف باهاوس آلمان تأثیر گذاشت. هدف باهاوس ارتقاء و هماهنگی طراحی و تولید صنایع دستی و کالاهای صنعتی برای عصر جدید پس از امپراتوری بود.
در دهههای اول قرن بیستم، معماران و طراحان در کشورهای مختلف محصولاتی با طراحی متمایز خلق میکردند. بعد از آلمان و کشورهای اروپایی، ایالات متحده در این زمان برای توسعه حرفهی طراحی صنعتی آماده بود. در طول جنگ جهانی دوم (1939-1945) طراحان صنعتی به راه افتادند و راهحلهای طراحی و محصولاتی را برای پیروزی در جنگ ایجاد کردند، مانند Walkie Talkie، یک رادیو FM دو طرفه که توسط Galvin Manufacturing اختراع شد (که بعداً Motorola، Inc نام گرفت)و در سال 1943 و توسط ارتش ایالات متحده مورد استفاده قرار گرفت.
سایر کشورها نیز پس از جنگ جهانی دوم از نظر طراحی محصولات پیشرفت کردند. در نیمه دوم قرن بیستم، طراحی ایتالیایی در نمایشگاههایی از «ایتالیا در محل کار» (1950) در مؤسسه هنری شیکاگو تا «ایتالیا: منظر داخلی جدید» (1972) در موزه MoMA (Museum of modern art) برای مخاطبان موزههای آمریکایی به نمایش گذاشته شد و به بازدیدکنندگان موزه انعطاف پذیری مبلمان مدولار نشان داده شد. در اواسط تا اواخر دهه 1970، معماران در سراسر جهان شروع به زیر سوال بردن اعتبار معماری و طراحی مینیمال مدرنیستی به عنوان ارائه راه حل جهانی برای همه محیطها کردند. این فردگرایی در اواخر دهه 1980 به اوج خود رسید، درست قبل از رکود اقتصادی در اوایل دهه 1990 که طراحی را وادار به در نظر گرفتن نمایه کمتری کرد و معماری را به سمت تمرکز دقیق تر بر مهندسی ارزش، بررسی هزینه خدمات و محصول سوق داد. از آن زمان، دو گرایش برجسته در طراحی صنعتی مشهود بوده است: یکی نمایش خلاقیتهای هنری یک طراح برجسته با استعداد، و دیگری رویهی متکی به کار گروهی در میان متخصصان طراحی و مهندسی برای شکل دادن به محصول نهایی است.
گرایش رایجتر در طراحی صنعتی این است که طراح بخشی از تیم بزرگتری باشد که محصول قابل فروش را ایجاد میکند. یکی از شرکتهای مهمیکه این رویکرد را پذیرفت، Frog Design بود. شرکتی که در سال 1969 توسط هارتموت اسلینگر تأسیس شد، از ایده بنیانگذار مبنی بر اینکه «فرم از احساسات پیروی میکند» حمایت کرد، بر خلاف گفته سنتی مدرنیسم «فرم از عملکرد پیروی میکند». در قرن 21 محیطهای طراحی بهطور مداوم محصولات یک شرکت را به گونهای ارائه میکنند که هم برای جایی مانند موزه زیبا و هم قابل دسترسی است و هم با دسترسی روزافزون مردم به اشیاء، با ادغام فزاینده فناوری در طراحی همراه بوده است.
طراحی محصول چیست؟
برای درک طراحی محصول، در ابتدا بهتر است که منظور ما از یک محصول روشن شود. محصولات میتوانند اشیاء فیزیکی باشند که میتوانید در قفسههای فروشگاه پیدا کنید، مانند لامپ یا دوچرخه، یا میتوانند ناملموس باشند مانند نرمافزار، خدمات و حتی اطلاعات، مانند یک دوره آموزشی یا کارگاه. محصول نتیجه نهایی کار طراح محصول است؛ چیزی است که در مرحله تحویل فرآیند طراحی محصول به مشتری ارائه میشود.
طراحی محصول به عنوان یک فعل، به معنای فرآیند خلق کردن یک محصول جدید برای فروختهشدن به مشتریان یک کسب و کار است. به عنوان یک مفهوم بسیار وسیع، ضروری است که تولید و توسعه ایدههای پربازده و موثر برای رسیدن به یک محصول جدید است. به دلیل نبود یک تعریف فراگیر پذیرفته شده که بتواند بطور کامل تمامی موضوعات طراحی محصول را دربرگیرد، پاسخ به سوال اینکه طراحی محصول چیست دشوار است. دو تعریف مجزا از مفهوم طراحی محصول مورد نیاز خواهد بود: اول تعریفی که بتواند طراحی محصول را مستقیما از جنبه یک محصول معرفی کرده و دیگری تعریفی که بتواند فرآیند طراحی محصول را در رابطه با این دست ساخت ارائه دهد.
طراحی محصول فرآیند آنالیز، تصور، آفرینش راهکار جدید، آزمایش، تکرار و اصلاح یک محصول است تا برای کاربر نهایی آن آماده باشد. بنابراین اگر بخواهیم تعریف جامعی از طراحی محصول داشته باشیم “طراحی محصول فرآیند شناسایی یک فرصت بازار، تعریف واضح مشکل، ایجاد راه حل مناسب برای آن مشکل، ارزیابی و اعتبار بخشیدن به راه حل با کاربران واقعی است.” مهم آن است که اشیا چگونه کار میکنند، چگونه کنترل میشوند و تعامل میان انسان و فناوری چیست، آیا سناریو استفاده از محصول به راحتی توسط کاربران قابل درک است. طراحی محصول نوآوریها را هدایت میکند، اغلب رقابت پذیری شرکتها را بهبود میبخشد. رقابت در راستای پیشرو بودن شرکت ها مسیرهای جدیدی از طراحی را رو باز می کند. علاوه بر این، هنگامیکه یک نوآوری با موفقیت منجر به تغییر معنای محصول شود، بازار جدیدی ایجاد خواهد شد. ابتدا عناصر طراحی محصول خوب را روشن میکنیم.
اصطلاح اسمی”طراحی محصول” اغلب به عنوان یک کلمه چند معنایی استفاده میشود. ارزش طراحی محصول به سه عنصر زیبایی شناسی، عملکرد و نمادگرایی تقسیم میشود. زیبایی شناسی به عنوان ویژگیهایی تعریف شده ای است که باعث درک زیبایی برای بیننده میشود. در مقابل، عملکرد به عنوان بازتابی از انتظارات مصرف کنندگان از یک محصول برای تحقق یک هدف توصیف میشود. نمادگرایی مربوط به پیام درک شدهای است که یک محصول در رابطه با تصویر خود مصرف کننده بر اساس عناصر بصری به مصرف کننده و دیگران منتقل میکند.
طراحی محصول گاهی اوقات با طراحی صنعتی اشتباه گرفته میشود (قطعاً با طراحی صنعتی همپوشانی دارد،) و اخیراً به یک اصطلاح گسترده شامل خدمات، نرم افزار و طراحی محصول فیزیکی تبدیل شده است. طراحی صنعتی برای فراهم کردن فرم هنری و قابلیت استفاده، معمولاً به طراحی صنایع دستی و ارگونومیو با هم به منظور تولید انبوه کالا مرتبط است. توسعه و طراحی (برنامهریزی) محصولات با کیفیت خوب رمز موفقیت در دنیای تجارت است. برای به حداکثر رساندن این فرصتها، شرکتها باید تنها بر روی چند محصول تمرکز کنند. هدف تصمیمات محصول توسعه و اجرای استراتژیهای محصول است که با تقاضاهای بازار با مزیت رقابتی مطابقت داشته باشد.
نقش طراحان محصول، ترکیب کردن هنر، علم و فن آوری است با هدف خلق محصولی است که مردم بتوانند از آن استفاده نمایند. ترکیب این عوامل با نگاه انسان محور بودن محصول و با استفاده از ابزارهای مختلف طراحی و متدهای شناختی و ارزیابی های مداوم منجر به آفرینش ایده های نوین خواهد شد. امروزه ظهور ابزارهای دیجیتالی موجب شدهاند تا طراحان بتوانند به شیوههایی خارقالعاده در برقراری ارتباط، تجسم کردن، تحلیل کردن به تولید محصولات بپردازند که فرآیند کاری آنها را به کلی متحول کرده است.
مطالعه بیشتر: رشته طراحی صنعتی چیست؟ معرفی بهترین دانشگاههای ایران، بازار کار و آینده
طراحی صنعتی در تقابل با طراحی مهندسی
طراحی محصول را به سختی میتوان از منظر تک رشتهای توضیح داد. مشارکت یکپارچه طراحی مهندسی و طراحی صنعتی در یک فرایند تعریف شده برای عرضه محصولات موفق به بازار ضروری است. با این حال، مشخص است که طراحی مهندسی و طراحی صنعتی شیوههای طراحی متفاوتی دارند و رویکردهای طراحی آنها از جهاتی متضاد با یکدیگر است. نقش طراحان صنعتی شامل بهبود تجربه کاربر در استفاده از یک محصول و توسعه شکل و رابط کاربری آن است. آنها از دانش و مهارت در زیبایی شناسی و ارگونومیاستفاده میکنند به محصول روح و شخصیت می بخشند. در تعامل با طراحان صنعتی در فرایند طراحی، طراحان مهندسی در پیاده سازی ایده های طراحان مشارکت می کنند. طراحان مهندسی ابزاری را برای عملکرد، قابل اعتماد بودن و تولید محصول فراهم میکنند. اغلب استدلال میشود که طراحان مهندسی از “رویکرد بیرونی و توسعه از عملکرد به ظاهر” (طراحی اجزا داخلی محصول ) استفاده میکنند در حالی که طراحان صنعتی از “رویکرد درونی و توسعه از ظاهر به عملکرد” (طراحی خارجی محصول) پیروی میکنند. از این منظر طراحی محصول، واژهای است که در حوزههای مختلف در ارتباط با توسعه محصول مورد استفاده قرار میگیرد و با دو گسترهی طراحی صنعتی و طراحی مهندسی ارتباط دارد، در واقع میتوان طراحی محصول را فرآیندی دانست که فصل مشترک طراحی صنعتی و طراحی مهندسی است.
بدیهی است طراحی محصول، حاصل اجرای مناسب فرآیند طراحی محصول است. برخی از محققین عبارت (( طراحی محصول)) را معادل ((توسعه محصول)) قرار میدهند. طراحی مهندسی، طراحی صنعتی، ارگونومی، طراحی کسبوکار و مدیریت نوآوری، حوزههایی هستند که در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر و مرتبط با طراحی محصول هستند.
طراحی صنعتی و توسعه محصول
هم دانشگاهیان و هم متخصصانی که در بازار به صورت حرفه ای مشغول به کار هستند، تاکید کرده اند که نقش طراحی صنعتی در توسعه محصول نه تنها به زیبایی شناسی، بلکه به جنبههایی مانند ارگونومی، سهولت استفاده، سهولت ساخت، استفاده کارآمد از مواد و عملکرد محصول مربوط میشود. طراحی یک ابزار استراتژیک است که بازاریابان را قادر میسازد تا نیازهای مشتری را با عملکرد، کیفیت، دوام، ظاهر و قیمت محصول مطابقت دهند. بیشتر از ایجاد شکلها و سبکهای دلپذیر محصول، نقش طراحی صنعتی در توسعه محصول را میتوان بهعنوان ارتباط دهنده تصویر کیفیت شرکت و یکپارچگی محصول در نظر گرفت.
تحقیقات تجربی نشان میدهد که در عمل، عملکرد طراحی صنعتی ممکن است با توجه به عواملی مانند ماهیت کسب و کار شرکت و تجربه طراحی شرکت متفاوت باشد. فعالیت طراحی صنعتی بخشی از فرآیند توسعه محصول گستردهتر است که شامل فعالیتهای دیگری مانند ایجاد الزامات محصول، آزمایش محصول و افزایش سطح تولید نیز میشود.
اهمیت و تاثیر طراحی محصول
فرآیند طراحی محصول مجموعهای است از فعالیتهای استراتژیک، از تولید ایده تا تجاری سازی، که برای طراحی محصول به کار میرود. در یک رویکرد سیستماتیک، طراحان محصول ایدهها را بررسی و ارزیابی میکنند و آنها را به محصولات جدید و ملموس تبدیل میکنند. نقش طراح محصول ترکیب هنر، علم و فناوری برای ایجاد محصولات جدیدی است که مردم میتوانند از آنها استفاده کنند. این فرآیند در دستهبندیهای مختلف مانند طراحی لوازم خانگی، طراحی تجهیزات پزشکی، بسته بندی، المان شهری و …) انجام میشود.
طراحی صنعتی مربوط به فرم زیبا و قابل استفاده است که معمولاً با طراحی صنایع دستی و ارگونومی مرتبط است تا محصول به فرآیند ساخت برسد. جنبههای دیگر طراحی محصول و طراحی صنعتی شامل طراحی مهندسی است، به ویژه هنگامی که مسائل مربوط به عملکرد یا کاربرد (به عنوان مثال حل مشکل) مورد بحث است، اگرچه چنین مرزهایی همیشه مشخص نیست. طراحی صنعتی در مورد ایجاد ارزش در محصولات با مدیریت و توسعه منطقی است. طرحهای صنعتی در واقع برای بهینه سازی فرآیند تولید محصول و بهبود جنبههایی از آن که میتواند فروش و رابطه آن با کاربر را به دنبال داشته باشد، تعریف میشود.
به این ترتیب میتوان گفت وجود یک طراح صنعتی در فرآیند ایجاد، تولید و عرضه محصول به بازار ضروری است. از تاثیرات آن بر برندها و کسب و کارها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
– تخصیص بودجه: هر شرکتی سعی میکند طرحی را که از نظر صنعتی خوب است و درصد اطمینان به نتیجه بالایی دارد، پرورش دهد. از آنجایی که طراحی صنعتی باعث می شود ارزش پیشنهادی به محصولات اضافه شود، این امر به سهولت تخصیص بودجه با هزینههای مشخص یا جذب سرمایه گذار برای هر منبع مورد نیاز برای توسعه محصول کمک میکند.
– عرضهی مطمئن، فروش پیشرفته: در تولیدات سنتی، محصول پس از ساخته شدن و عرضه به بازار، باید امتحان خود را از نظر بازاریابی و فروش به صورت تجربی پس میداد. محصولاتی که در فرآیند طراحی صنعتی تولید میشوند، از همان ابتدا به وسیله تحلیل بازار و کاربر، میتوان از موقعیت حدودی آنها در بازار مطمئن شد.
– استفاده بهینه از منابع: طرحهای صنعتی پس از درک دقیق همه منابعی که می توانند برای بهبود کیفیت محصول استفاده شوند، بدون ایجاد هیچ گونه هزینه اضافی، توسعه می یابند. علاوه بر این، طراحی پس از ارزیابی حداکثر مزایای منابع توسعه می یابد تا محصول بتواند به راحتی در بازار برای مدت طولانی عرضه شود و پایدار بماند.
– تمایز محصول: محصولی که در نتیجه یک فرآیند طراحی تولید میشود، از لحاظ فرمی و گاهی عملکردی از سایر محصولات موجود در بازار متمایز میشوید. حتی در صورتی که عملکرد یکسانی داشته باشند، محصول طراحی شده عملکرد بهتر و بهینهتری نسبت به سایرین دارد. به علاوه محصولی که از لحاظ ظاهری و جزئیات فرمی، زیباتر و دقیقتر است، اعتماد بیشتری را از سمت کاربر احتمالی خود جلب میکند.
– تولید ساختاریافته: آخرین و مهمترین نکته این است که طراحی صنعتی به شما کمک میکند تا با بودجهای که دارید، بهترین نتیجه را بدست آورید. علاوه بر این، به شما کمک میکند تا با اهداف سازمان یافته به اهداف نهایی فرآیند تولید برسید. در نهایت، این امر منجر به ساختاردهی کل فرآیند تولید و فروش برای دستیابی به حداکثر سود میشود.
طراحی صنعتی نه تنها به شما کمک میکند تا موقعیت قویتری برای محصول در بازار به دست آورید، بلکه به ارتقای جایگاه محصول در دید کاربر نیز کمک میکند. ادغام مفهوم طراحی صنعتی با تجارت به افزودن ارزش تجاری به محصول، افزایش سود، ورود به بازار به شیوه رقابتی تر و رشد اقتصادی شرکت کمک میکند.
حوزههای اصلی در طراحی محصول
در قسمت ذیل چند حوزه اصلی از حوزه طراحی محصول معرفی شدهاند:
1. طراحی بستهبندی
طراحی بستهبندی عبارت است از پیوند فرم، ساختار، مواد، رنگ، تصاویر، تایپوگرافی و اطلاعات نظارتی با عناصر طراحی جانبی برای ایجاد یک محصول مناسب برای بازاریابی. برای بیان آن به شکل سادهتر: بسته بندی شما عنصری از استراتژی بازاریابی شما است. طراحی بستهبندی نه تنها گرافیک، بلکه محفظه فیزیکی محصولی را که مصرف کننده خریداری میکند دربر میگیرد. طراحی بستهبندی نه تنها برای خود محصول، بلکه برای کل شرکت بسیار مهم است، زیرا به ارائهای به یاد ماندنی از یک برند تبدیل میشود. طراحی بسته بندی نمایانگر کیفیت و معرف هویت محصول کسب و کارها به شمار می رود.
طراحی جعبه و کارتن بستهبندی تنها یک “جعبه زیبا” نیست بلکه یک ابزار بازاریابی است که میتواند مشتریهای زیادی را به خود جذب کند و فروش محصول را به طرز شگفت انگیری بیشتر کند. طراحی بستهبندی کالا خواه ناخواه یکی از اصلیترین فاکتورهای انتخاب خرید مشتریان است. داشتن یک بسته بندی باکیفیت، ظریف و جذاب به طور مستقیم (و غیر مستقیم) باعث ساختار بسته بندی باید به رده محصول و چرخه عمر محصول دقت نمود اینکه چه فرایندی از زمان شرومیشود تا مشتریان محصول شما را بدون تردید به دیگر محصولات موجود در قفسه فروشگاه ترجیح دهند.
در طراحی ساختار بسته بندی باید به رده محصول و چرخه عمر محصول دقت نمود اینکه چه فرایندی از زمان شروع تولید محصول تا زمانی که به دست مشتری میرسد، استفاده میشود و بسته بندی بازیافت میگردد بسیار ضروری است. گرافیک بسته بندی در کنار فرم و ساختار بسته بندی هویت محصول را برای نمایش و شناسایی در قفسههای فروشگاهی شکل میدهد و میزان جذابیت و خلاقیت در نحوه طراحی بسته بندی باعث افزایش درصد دیدهشدن محصول در دنیایی از انبوه محصولات است.
به طور کلی فرآیند طراحی بستهبندی شامل تعریف پروژه و برنامهریزی، تحقیقات و جمعآوری اطلاعات، رسم طرح کلی بسته بندی، ایدهپردازی طرح و کانسپت، بررسی، جمع آوری بازخوردها، نمونه سازی و پروتوتایپینگ و تایید نهایی طرح بسته بندی، چاپ بسته بندی طراحی شده و نظارت بر بسته بندی میباشد.
2. طراحی خدمات
طراحی خدمات، فعالیت برنامهریزی و ترتیب دادن افراد، زیرساختها، ارتباطات و اجزای مادی یک سرویس به منظور بهبود کیفیت آن و تعامل بین ارائه دهنده خدمات و کاربران آن است. طراحی سرویس ممکن است به عنوان راهی برای اطلاع رسانی تغییرات در یک سرویس موجود یا ایجاد یک سرویس جدید به طور کامل عمل کند. طراحی خدمات فرآیندی است که در آن طراحان راهحلهای پایدار و تجربیات بهینه را هم برای مشتریان در زمینههای منحصر به فرد و هم برای ارائه دهندگان خدمات ایجاد میکنند. در طراحی خدمات، شما در محدوده وسیعی از جمله طراحی تجربه کاربر (UX: User Experience) و طراحی تجربه مشتری (CX: Costumer Experience) کار میکنید. کاربران در رابطه با محصولات زنجیرههای پیچیده ای از تعاملات هستند. به عنوان مثال، ماشین یک محصول است، اما از نظر طراحی خدمات، ابزاری است که یک مشتری مسن میخواهد برای ملاقات با یکی از دوستانش در بیمارستان، یک سفر اوبر رزرو کند.
بسیاری از مردم بر تمایز بین محصولات و خدمات، بین کالاهای نامشهود و ملموس و بر این واقعیت که یک خدمات نمیتواند مانند محصولات سنتی باشد، باور دارند. در حالی که این تفاوتها ممکن است در زمینههای دیگر به جا باشند، به طور مثال در زمینه طراحی خدمات، ما هر چیزی را که یک شرکت ارائه میدهد به عنوان خدمات آن شرکت تعریف میکنیم؛ فرقی نمیکند ملموس باشد یا نه. نام آن را محصول، خدمات یا کالاهای فیزیکی و دیجیتالی بنامیم، در نهایت مشتریان اهمیتی نمیدهند. آنها به سازمانها پول میدهند تا در ازای آن تجربهای کسب کنند. هدف طراحی خدمات این است که اطمینان حاصل شود که این تجربه مطابق با انتظارات مشتری و یا حتی فراتر از آن است و نیازهای آنها را برآورده میکند. به طور کلی فرآیند طراحی خدمات شامل : تحقیق، ایدهپردازی، نمونهسازی اولیه،تست و پیادهسازی میباشد.
3. طراحی UI/UX
UI مخفف رابط کاربری (User Interface) است. رابط کاربری طرح گرافیکی یک برنامه (اپلیکیشن، سایت یا غیره) است که شامل دکمههایی است که کاربران روی آن کلیک میکنند، متنی که میخوانند، تصاویر، لغزندهها، فیلدهای ورودی متن و بقیه مواردی که کاربر با آنها تعامل دارد. همچنین شامل طرحبندی صفحه، انتقال از صفحهای به صفحه دیگر و انیمیشنهای رابط میشود. هر نوع عنصر بصری، تعامل، یا انیمیشن همگی باید طراحی شوند. UX که مخفف تجربه کاربری (User Experience) است، در مورد کاربر یا بهتر است بگوییم تجربه انسان است. این فیلد در مورد تجزیه و تحلیل مقاصد افراد هنگام استفاده از محصول است؛ چه احساسی باید داشته باشند، چه چیزی باید بفهمند و در نهایت چه اقدامیباید انجام دهند. در بیشتر موارد ابتدا این بخش و سپس طراحی بصری انجام میشود.
طراحی تجربه کاربری فرآیندی است که تیمهای طراحی از آن برای ایجاد محصولاتی استفاده میکنند که تجربیات معنادار و مرتبطی را به کاربران ارائه میدهند. این شامل طراحی کل فرآیند یعنی طراحی و یکپارچه سازی محصول، از جمله جنبههای نام تجاری، طراحی، قابلیت استفاده و عملکرد است. دان نورمن در رابطه با UX میگوید: “تجربه کاربر تمام جنبههای تعامل کاربر نهایی با شرکت، خدمات و محصولات آن را در بر میگیرد.” فرآیند طراحی UI/UX همانند طراحی محصول است (تحقیقات، تعریف مسئله، ایدهپردازی، پروتوتایپ و تست)؛ با این تفاوت که روشهای موجود در هر مرحله با طراحی محصول تفاوت دارد. مانند روشهای ایدهپردازی که شامل وایرفریم، یا استفاده از سناریو، استوری بورد و پرسونا در بخش آنالیز نیاز و موارد مشابه در بخشهای دیگر میباشد.
4. طراحی تجهیزات پزشکی
به علت پیچیدگیهای فنی و پزشکی در طراحی تجهیزات پزشکی و عدم حضور طراحی صنعتی در فرآیند طراحی و تولید این محصولات، همواره در بسیاری از این تجهیزات، کمبود عناصر زیبایی شناختی و انسانی دیده میشود که بر تجربه کاربر در فرآیند استفاده اثر منفی میگذارد. بیشتر این محصولات در ابتدا به صورتی کاملا مهندسی و عملکردی با نگاه مکانیکی یا الکترونیکی طراحی می شوند و نیازمند ورود طراحان صنعتی برای ارتقای محصول از منظر سهولت استفاده، ارگونومی، زیبایی و سایر فاکتورهای طراحی هستند. این تاثیرات زمانی بیشتر میشود که کاربر در شرایط روانی نامساعد و در فضایی مملو از این محصولات قرار گیرد. در صورتی که روند استفاده از طراحی صنعتی در محصولات پزشکی رو به افزایش بگذارد میتواند این حس غالب جمعی نسبت به دوری از فضاهای بیمارستانی را بهبود بخشد.
تجهیزات پزشکی که زمانی توسط پزشکان، تکنیسینها و سایر افرادی که با آنها سر و کار داشتند طراحی و تولید میشدند، نمیتوانند نیازهای امروز بشر را تامین نمایند. چرا که کیفیت تعاملات با این محصولات و انتظارات زیباییشناسانه کاربر و تجربیات به دست آمده از آنها تغییر یافته است. همچنین مصرف کنندههای امروز دارای تواناییهای مختلف، توقعات گسترده و تحصیلات عالی هستند. صنایع مختلف در سطوح مختلفی از عناصر زیبایی شناختی در محصولات خود استفاده مینمایند. طراحی تجهیزات پزشکی از زمینههایی است که مسائل زیبایی شناختی در آن در ابتدا کمتر به کار گرفته شده است، اگرچه در محصولات مختلف این میزان استفاده تفاوت دارد؛ مثال در طراحی یونیت دندانپزشکی این میزان بسیار بیشتر از طراحی دستگاههای دیالیز میباشد.
بعد از اینکه طرح عملکردی یک وسیله جدید پزشکی در مرحله طرح مساله تعریف شد، مرحله بعدی ، مرحله طراحی و ایده پردازی خواهد بود. مرحله طراحی مهمترین مرحله در توسعه تجهیزات پزشکی است به دلیل اینکه خطا در این مرحله میتواند عملکرد دستگاه را بی اثر و یا حتی استفاده از آن را خطرناک کند. در مرحله طراحی، یک فرآیند کنترلی طراحی باید در قالب ملزومات کیفیت سیستم تعریف و اجرا شود. در حقیقت، کنترل طراحی یک مرحله منطقی و ساده است که موجب حصول اطمینان از توسعه محصولی میشود که قرار بوده طراحی شود و نیازها و انتظارات مشتری را برآورده خواهد کرد. به طور کلی فرآیند طراحی تجهیزات پزشکی شامل : تعریف صورت مسئله طراحی، تحقیقات، ایده پردازی، ارزیابی طرح های اولیه ، توسعه طرح نهایی ، طراحی جزئیات،نمونه سازی و تست محصول نهایی در شرایط های تعریف شده واقعی است. کل فرایند طراحی نیازمند چرخه های بازخوردی است که محصول را در بازه های مشخص تست و بازخوردها دوباره به تیم طراحی برای باز طراحی داده شوند.
5. طراحی تجهیزات ورزشی
طراحی ورزشی یک رشته جوان و در حال تکامل از مهندسی است، تجهیزات ورزشی باید برای بهبود عملکرد ورزشی با ورزشکار همکاری کنند، “هدف اصلی فناوری ورزشی برای ورزشهای رقابتی، افزایش عملکرد است”. طراحان ورزشی که این تجهیزات ورزشی را طراحی میکنند دارای طیف وسیعی از مهارتها هستند که به طور کامل در موضوعات مهندسی سنتی از جمله تست بیومکانیکی و برخورد مستقیم با مربیان و ورزشکاران پوشش داده نمیشود. این مجموعه مهارتها، طراحان را با درک عمیقتری از الزامات کاربر و عملکرد مجهز میکند و پیشبینی میشود که این رویکرد از طریق مدلسازی فرآیند طراحی ورزشی به دست آید.
به طور کلی فرآیند طراحی تجهیزات ورزشی شامل : تحقیقات، طراحی کانسپتها، توسعه طراحی، اصلاح طراحی، تولید اولیه و پروتوتایپ و تولید نهایی است؛ که مسئله مهم این است که در طول کل این فرآیند کاربر دخیل است.
6. طراحی لوازم خانگی
در طراحی محصولات لوازم خانگی، نیازمند بررسی و تحقیقات در زمینه های گسترده تری و جمع آوری اطلاعات از دامنه وسیعتر از استفاده کنندگان است. با توجه به تقاضای مصرفکنندگان نسبت به جنبههای زیباییشناسی محصولات خانگی، طراحان عناصر مختلفی را در طراحی شکل و فرم محصول خانگی مانند رنگ، خط، بافت به طور موثر با هم ترکیب میکنند تا زیبایی مورد انتظار مصرف کنندگان را برآورده کند. ظاهر طراحی لوازم خانگی تا حدی نوعی هنرپیشگی است، طراح در مسیر تمرین با نتایج هنری و زیبایی شناختی همراه است. طراحی ظاهر مورد علاقه مصرفکننده، ترکیب رنگ راحت و وجود عملکرد جامعتر است، و برخی از طراحان از طریق ویژگیهای طراحی محصول اطلاعات عاطفی هدفمند را ارائه میدهند. در تجربه مصرف کننده بارها، چه در ظاهر لوازم خانگی، چه در تطبیق رنگ و …، استفاده از ویژگیها و انتقال اطلاعات احساسی عملاً ویژگیهای تجربه شگفت انگیزی را به ارمغان میآورد، این طراحی ترکیبی عالی از فرم و عملکرد است. مصرف کننده باید مایل به خرید باشد تا محصول بتواند حس خوب را در فرآیند استفاده به مصرف کننده منتقل کند تا یک تجربه کل نگر را شکل دهد. در طراحی لوازم خانگی کشف نیازهای پنهان استفاده کننده و ترجمه آن به ایده های عملکردی خلاقانه می تواند به فروش محصولات کمک نماید. لازمه این موضوع جمع آوری اطلاعات از الگوها و عادت گروه های استفاده گر است. بسیاری از ایده ها و جرقه های ساختار شکنانه در طراحی لوازم خانگی و آشپزخانه نتیجه مشاهده و لمس واقعی شرایط استفاده از محصولات موجود توسط کاربران واقعی و مصاحبه و آنالیز رفتار آنها شکل می گیرد.
7. تجهیزات فروشگاهی و سفارشگیری
اول از همه یک فروشگاه بزرگ باید یک صندوق یا پوز و یا پکیچ فروشگاهی داشته باشد تا بتوان با آن خرید و فروشها را انجام داد. برای اینکه سرعت فروش بالا برود و بهتر بتوان میزان فروش اجناس را ثبت و در پایان گزارشگیری کرد به تجهیزات فروشگاهی و سفارشگیری نیاز است. این روزها در فروشگاهها و سوپر مارکتها داشتن یک پکیج دوربین مداربسته ضروری است تا بتوان فروشگاه خود را تحت کنترل قرار داد. بسیاری از فروشگاهها از جمله سوپرمیوهها و سوپرمارکتها نیاز به یک ترازوی فروشگاهی و تعدادی قفسه و یخچال دارند. فروشگاه مد نظر شما میبایست یک میز صندوق فروشگاهی داشته باشد تا مشتریانی که از فروشگاه خرید کرده اند بتوانند اجناس خریداری شده خود را بر روی آن بگذارند. طراحی مواردی از این نظیر برعهده طراح محصول میباشد. طراحی خدمات، طراحی داخلی، طراحی محصول و طراحی بسته بندی محصولات در کنار یکدیگر می تواند تجربه ای خوشایند را برای مشتران به وجود آورد که همه این موارد نیازمند نگاهی درست به طراحی و مدیریت همه پارامترها در کنار یکدیگر دارد. به نحوی که همپوشانی جنبه های مختلف طراحی می تواند ساختاری منسجم و با هویت را برای فروشگاه ها به ارمغان بیاورد.
8. تجهیزات بانکی و پرداخت
طراحی این حوزه از محصولات، یکی از دقیقترین و مهمترین تخصص های طراحی است که هم در زمینه فرم و ظاهر و هم در مکانیک و عملکرد، جزئیات اهمیت دارد. طراحی تجهیزات بانکی اعم از تجهیزات پرداخت، احراز هویت، فرآیندهای غیر نقدی و محصولات امنیتی باید در درجه اول دقیق و در عین حال زیبا و بادوام باشند.کسب رضایت مشتریان در بانک ها نیازمند استفاده از تجهیزات به روز در ترکیب با اینترفیس های طراحی شده بر اساس سناریوهای تعریف شده در یک بستر خدمات طراحی شده است.
9. طراحی اسباب بازی
معیار اصلی برای تعریف طراحی اسباببازی در اینجا، این است که به وسایل بازی مربوط میشود که با ذهن انسان و مهارتهای طراحی خلق شدهاست و برای کودک، بزرگسال یا حیوان خانگی در نظر گرفته شده است، و هدف آن ایجاد ارزش بازی از طریق اشیا فیزیکی، دیجیتالی و یا ترکیبی (در طول طراحی آن) است. یک طراح اسباب بازی ایده هایی را برای اسباب بازی ها طراحی و اجرا می کند. او معمولاً از تخیل یا مشاهده اسباب بازیهای دیگر یا محصول دیگری الهام میگیرد. یک طراح اسباب بازی ممکن است یک مخترع یا تولید کنندهی مستقل باشد یا برای یک تولید کننده اسباب بازی در مقیاس کوچک یا بزرگ کار کند.
10. طراحی خودرو
طراحی خودرو فرآیند توسعه ظاهر (و تا حدی ارگونومی) وسایل نقلیه موتوری – از جمله اتومبیل، موتور سیکلت، کامیون، اتوبوس، و وانت و… است. طراحی عملکردی و توسعه یک وسیله نقلیه موتوری مدرن معمولاً توسط یک تیم بزرگ از بسیاری از رشتههای مختلف که در مهندسی خودرو نیز گنجانده شده است، انجام میشود. با این حال، نقشهای طراحی در طراحی خودرو به داشتن مدارک مهندسی حرفهای یا گواهی شده مرتبط نیست. طراحی خودرو در این زمینه در درجه اول بر توسعه ظاهر بصری یا زیبایی شناسی وسایل نقلیه تمرکز می کند، در حالی که در ایجاد مفاهیم محصول نیز مشارکت میکند.
طراحی خودرو به عنوان یک حرفه توسط طراحانی انجام میشود که ممکن است پیشینه هنری و مدرک طراحی صنعتی یا طراحی حمل و نقل داشته باشند. وظیفه تیم طراحی معمولاً به سه جنبه اصلی تقسیم می شود: طراحی بیرونی، طراحی داخلی و طراحی رنگ و تزئینات. طراحی گرافیکی نیز یکی از جنبه های طراحی خودرو است. ارزش زیبایی شناختی باید با عملکرد ارگونومیک و ویژگی های کاربردی نیز مطابقت داشته باشد. به طور خاص، قطعات الکترونیکی خودرو چالشهای بیشتری را برای طراحان خودرو ایجاد میکند که باید آخرین اطلاعات و دانش مرتبط با وسایل نقلیه، بهویژه دستگاههایی مانند هدایتگر GPS، رادیو ماهوارهای، رادیو HD، تلویزیون، پخش کننده های MP3، پخش ویدیو، و رابط های تلفن هوشمند را بهروزرسانی کنند. اگرچه قرار نیست همه ابزارهای جدید خودرو به عنوان موارد استاندارد کارخانه تعیین شوند، برخی از آنها ممکن است برای تعیین مسیر آینده هر مدل خودروی خاص ضروری باشند.
11. طراحی مبلمان شهری
مبلمان شهری “مبلمان” برای فضای شهری است، یعنی برای فضاهایی که عموم مردم از آن استفاده میکنند، مانند پیادهروها، پارکها، میدانهای عمومی و فضاهای پارکینگ. آنها میتوانند نیمکت، ایستگاه اتوبوس، چراغ خیابان و تابلوی علامت باشند. آنها میتوانند قابلیت عملکردی یا هنری و یا هردو را داشته باشند. مبلمان شهری موثر و با کیفیت می تواند تجربه کلی ما از فضاهای عمومی را غنیتر کند. برای طراحان فضاهای شهری، درک اصول مکان سازی و مبلمان شهری ضروری است. مبلمان شهری باید به گونه ای طراحی شود که تمام یا حداقل برخی از ویژگیهایی نظیر ایمنی، نوآوری، راحتی، دوستدار محیط زیست و … را داشته باشد. همهی موارد نظیر ایستگاههای اتوبوس و دوچرخه، نیمکتها، سطلهای زباله، چراغها و نورپردازی در سطح شهر و.. همه در دستهی طراحی مبلمان شهری قرار میگیرند.
طراحی محصول در روابط B2B (Business to Business)
طراحان میتوانند در حوزه تجارت و کسبوکار مشارکتهایی داشته باشند که از طراحی محصولات فیزیکی پیشی بگیرند و بر اجرای موثر فرآیندهای توسعه محصول تأثیر بگذارند. تعدادی از مطالعات نشان میدهد که طراحی صنعتی نقشهای مختلفی را در شرکتها ایفا میکند و این نقشها با سایر حوزههای عملکردی مانند بازاریابی، مهندسی، فروش و تولید مرتبط است. با این حال، در حالی که شرکتها به طرق مختلف از طراحی صنعتی سود میبرند، نقشهایی که طراحان صنعتی ایفا میکنند ثابت نیست. در واقع، بررسی شرکتها نشان میدهد که طراحان صنعتی به دلایل مختلفی قرارداد دارند. به عنوان مثال، در حالی که یک مدیر بازاریابی ممکن است نگران تفکیک محصول باشد و ممکن است طراحانی را برای پشتیبانی از بخش خود در این زمینهها استخدام کند، یک مدیر تحقیق و توسعه ممکن است بیشتر به جنبههایی مانند امکان سنجی فنی توجه داشته باشد. ادبیات مدیریت در مورد طراحی به چندین حوزه مهم در روابط بین مدیران و طراحان اشاره میکند. ارتباط بین طراحان صنعتی و مدیران چالشهای زیادی را بههمراه دارد. مدیران زبان و ایدههای استفاده شده توسط طراحان را غیرواقعی میدانند. شرکتها گاهی اوقات سهم مهم طراحی صنعتی در فعالیتهایشان را نادیده میگیرند. در نتیجه، درک آنچه طراحان صنعتی انجام میدهند و شاید مهمتر از آن، چگونگی درک متخصصان مختلف از سهم طراحی صنعتی باید به مدیران کمک کند تا به طور مؤثرتری طراحی صنعتی را با سایر رشتهها ادغام کنند. این همچنین باید به ایجاد فرصتهای جدید برای فرآیندهای B2B که میخواهند از طراحی صنعتی به صورت استراتژیکتر سود ببرند، کمک کند. نقش طراحی صنعتی در شرکتها در طول زمان گسترش یافته است. امروزه طراحان از نقش اولیه خود به عنوان هنرمندان تجاری (یا سبکشناسان) که ظاهر و احساس محصولات را شکل میدهند، در تعدادی از زمینههای دیگر نیز نقش دارند و کاریردی گستردهتر به این حرفه در شرکتها میدهند.
طراحی به عنوان یک اصطلاح گسترده توصیف شده است که هم هدف طراحی و هم فرآیند طراحی زیربنای ایجاد چنین اشیایی را در بر میگیرد. هدف طراحی یا «نتیجه یک فرآیند طراحی» را میتوان به عنوان یک محصول (یا سیستم محصول-خدمت) در نظر گرفت که نیازها و خواستههای خاص مصرف کنندگان را برآورده میکند. طراحی به عنوان فرآیند به مسیری اشاره دارد که برای ایجاد ویژگی یک محصول دنبال میشود که در آن طراحان «دورههایی از اقدامات با هدف تغییر موقعیتهای موجود به موقعیتهای ترجیحی» را تدارک میبینند. با این وجود، از منظر مدیریت، تمایز بین هدف طراحی و طراحی به عنوان فرآیند به اولین طبقهبندی برای درک نقشهای متنوع طراحی صنعتی در فرآیندهای B2B اشاره دارد: (1) نقشهای طراحی مرتبط با محصول و (2) نقشهای مربوط به فرآیند طراحی. در زیر، برخی از نقشهای اصلی طراحان در شرکتها را با توجه به این طبقهبندی بررسی میکنیم.
از نظر نقشهای مرتبط با محصول، مدتهاست که طراحان برای شکل دادن به ظاهر و قابلیت استفاده محصولات وارد صنعت شدهاند. این ظرفیتهای «اصلی» طراحی صنعتی نیز امروزه در صنعت باقی ماندهاند. تمایل به بهبود ظاهر محصولات یکی از دلایل اصلی شرکتها برای اتخاذ طراحی صنعتی است. به طور مشابه، ایجاد درجه بالاتری از قابلیت استفاده از محصول، نقشی است که معمولاً به طراحان نسبت داده میشود. ظرفیتهای طراحی برای بهبود ظاهر و قابلیت استفاده از محصولات برای شرکتها از چند جهت مهم است. هم ظاهر و هم قابلیت استفاده به کیفیت و ارزش درک شده محصولات برای مصرف کنندگان کمک میکند. آنها همچنین میتوانند به مرتبط ساختن محصولات با یک برند کمک کنند و با انجام این کار، آگاهی از یک برند را نزد مصرفکنندگان بیشتر کنند و از رقبا متمایز شوند. این ظرفیتهای طراحان مرتبط با محصول به شرکتها کمک میکند تا نیازها و خواستههای مصرفکنندگان را به ویژگیهای محصول تبدیل کنند که ممکن است بر عملکرد آینده یک محصول در بازار تأثیر بگذارد. مطالعات نشان میدهد که سرمایه گذاری در طراحی بر تعدادی از معیارهای عملکردی شرکت از جمله سود و سهم بازار تأثیر مثبت دارد.
طراحی صنعتی در دهههای گذشته به شدت گسترش یافته است؛ زیرا شرکتها به دنبال راههای جدیدی برای کسب سود از مجموعه مهارتهای طراحان بودند. بسیاری از این نقشهای جدید مربوط به فرآیند هستند. با توجه به این نقشهای مرتبط با فرآیند، دو ظرفیت اغلب ذکر شده است: توانایی طراحان برای دنبال کردن (و انتشار اطلاعات در مورد) ترندها، و توانایی طراحان برای تجسم ایدهها. طراحان آموزش دیدهاند تا ترندهای اجتماعی و فناوری را دنبال کنند، ارزیابی و درک کنند که چه چیزی برای مشتریان مهم است و آنها را به ایدههای محصول مشخص تبدیل کنند. در انجام این کار، طراحان همچنین آموزش میبینند تا ایدهها را به بازنماییهای بصری (مانند اسکچ، ماکت، مدلهای سه بعدی کامپیوتری) تفسیر کنند که میتواند بین سایر اعضای یک تیم پروژه توزیع شود تا ارتباط در مورد ایدههای محصول تسهیل شود. بنابراین، طراحان با تأثیر قابل توجهی بر پویایی تیم، به دستیابی به درک مشترک از ایدهها کمک میکنند، به طوری که جنبههای مرتبط محصول در نظر گرفته میشود و میتوان روی آنها توافق کرد. همچنین طراحان بینشهای جدیدی را به سایر حوزههای کاربردی مانند بازاریابی و مهندسی در یک شرکت ایجاد میکنند. به این ترتیب، طراحان از ارتباط و تفاهم بین کاربر نهایی/مشتری و کسانی که در شرکت مسئول انجام اقدام بر اساس نظرات آنها هستند، حمایت میکنند. علاوه بر این، طراحان از طریق نقشهای مرتبط با فرآیند خود، ممکن است به فرآیند نوآوری شرکتها کمک کنند، زیرا «خلاقیت آنها نوآوری را در سطح فرهنگی و در سطح شرکت تحریک میکند. این شرکتها را تشویق میکند تا محدودیتها را در توسعه محصول جدید اعمال کنند». در نتیجه، هم متخصصان و هم دانشگاهیان «تفکر طراحی» را به عنوان یک منبع کلیدی برای شرکتها میشناسند. در حالی که نقشهایی که طراحی صنعتی در بازارهای کسب و کار به مصرف کننده (B2C) ایفا میکند، بیشتر تثبیت شده است، برای بازارهای تجاری به کسب و کار (B2B) این مسئله کمرنگتر است. گزارشهای عملی حاکی از آن است که شرکتهای B2B ممکن است به میزان زیادی از طراحی صنعتی استفاده کنند، نمونه بارز کاترپیلار است که طراحی صنعتی به آن کمک کرده است تا ظاهری منسجم در محدوده محصولات خود ایجاد کند و همچنین تعدادی ویژگی را برای بهبود سادگی و دقت رانندگی کامیونهای خود معرفی کند. آنچه در اینجا برجسته میکنیم، تنوع در ارزشی است که طراحی میتواند برای سازمانهای B2B داشته باشد و درک این ارزش توسط مدیران حوزههای عملکردی مختلف است.
بیان طراحی محصول
بیان طراحی محصول از ترکیب اثر تمامی عناصر موجود در آن محصول بوجود میآید. تنالیته رنگی، شکل و اندازهها همگی باید به نحوی بیان شوند که ذهن مشتری را به خرید آن محصول ترغیب نمایند. به همین دلیل یکی از مهمترین علایق طراحان محصول، درنظر گرفتن مخاطب محصول و استفاده کننده نهایی از آن است. در نظر داشتن اینکه مشتری محصول را به چه صورت میبیند تاثیر مستقیمی در موفقیت آن محصول در بازار دارد. راه حل این مساله، طراحی محصولی است که در ظاهر و عملکرد خود، یک شخصیت را بیان کند یا یک داستان را تعریف نماید.
محصولاتی که اینگونه مشخصات را داشته باشند پذیرش قویتری را توسط مشتریان تجربه خواهند کرد. اما باید در نظر داشت که بیان این ویژگیها تنها با در نظر گرفتن ویژگیهای ظاهری یک محصول بدست نخواهد آمد و در نظر گرفتن ویژگیهای عملکردی محصول نیز بسیار تاثیرگذار خواهد بود. تمامی ذینفعان، خواستههای مشخصی را از طراح محصول و فرآیند طراحی دارند. وظیفه طراح محصول این است که در تعامل با کلیه این افراد محصولی متناسب و با ارزش را خلق کند:
- تولید کننده دغدغه هزینههای تولید را دارد. در نهایت تولید کننده یک محصول مقرون به صرفه را میخواهد.
- خریدار به قیمت محصول، ظاهر و شیک بودن آن می اندیشد.
- مصرف کننده نهایی بر روی کارایی و عملکرد محصول نهایی تاکید دارد.
- بخش تعمیر و نگهداری محصول بر روی قابلیتهای تعمیر و نگهداری محصولات توجه دارد. اینکه قطعات محصول به راحتی از هم جدا شده و قابلیت تشخیص عیب و تعمیر آن به آسانی وجود داشته باشد.
فرآیند طراحی محصول
طراحی محصول بر اساس چارچوبی به نام تفکر طراحی ساخته شده است که یک رویکرد انسان محور به نوآوری است که نیازهای افراد، امکانات تکنولوژیکی و الزامات تجاری را یکپارچه میکند. طراحان خوب همیشه تفکر طراحی را در طراحی محصول (چه فیزیکی و چه دیجیتال) به کار میبرند، زیرا بر توسعه محصول نهایی متمرکز شده است، و نه فقط در بخش «طراحی» مورد استفاده است. فرآیند طراحی محصول چارچوبی حیاتی است که طراحان برای حل مشکلات از آن استفاده میکنند. همانطور که جلوتر میرویم متوجه میشوید که مفاهیم و مهارتهای مورد نیاز یک طراح محصول متفاوت است و بسته به مرحلهای از فرآیند که در آن هستید تغییر خواهد کرد. بهعنوان یک طراح محصول، هیچ دو روزشان هرگز شبیه به هم نخواهد بود. آنها حل کننده مشکل، محقق، طراح، مدیر محصول، تحلیلگر و بازاریاب هستند.
فرآیند مجموعهای از اقدامات است که به منظور دستیابی به یک نتیجه خاص انجام میشود، فرآیند طراحی میتواند به یک جعبهی سیاه تشبیه شود که اطلاعات به آن وارد و از آن خارج میشوند.
فرآیندهای گوناگونی برای طراحی محصول وجود دارد که هر کدام بر جنبههای متفاوتی تاکید دارند. فرآیندی که به عنوان نمونه ارائه شده است، هفت مرحله عمومی برای حل مساله است که توسط دان کوبرگ و جیم باگنل ارائه شدهاست. این فرآیند به طراحان کمک میکند تا طراحی محصول خود را بصورت فرآیندی که از ایده شروع میشود، تعریف کنند. این فرآیند معمولا توسط افراد گوناگونی در قالب یک گروه انجام میشود که شامل متخصصین طراحی صنعتی، متخصصین میدانی، مهندسین و غیره میباشد.
فرآیند بر روی بدست آوردن ملزومات، طوفان ذهنی برای ایدههای محتمل، ساخت پروتوتایپها و در نهایت ساخت محصول نهایی متمرکز خواهد بود. هرچند که این پایان فرآیند نخواهد بود. پس از آن طراحان محصول نیاز خواهند داشت که ایدههای خود را برای تولید نهایی محصول به مرحله اجرا در بیاورند و پس از تولید نمونههای اولیه، اصلاحات و فرآیندهای تکمیلی را بر روی آن انجام دهند.
فرآیند اصلی طراحی محصول شامل سه بخش زیر است:
1- تحلیل
2- ایده (مفهوم سازی)
3- ترکیب
همچنین هنگام فکر کردن به محصولات یا ویژگیها، طراحان باید اهداف تجاری را درک کنند و بتوانند ابتدا به سؤالات زیر پاسخ دهند:
- چه مشکلی راه حل میکنیم؟
- چه کسی این مشکل را دارد؟
- میخواهیم به چه چیزی برسیم؟
پاسخ به این سوالات به طراحان کمک میکند تا تجربه کاربری یک محصول را به طور کلی درک کنند، نه صرفاً بخش تعامل (احساس) یا بصری (ظاهر) طراحی. تنها پس از پاسخ به این سؤالات منطقی است که به سمت یافتن راه حلی برای مشکل حرکت میکنیم. به طور کلی پیدا کردن راهحل برای مسئله در فرآیند طراحی شامل مراحل زیر میشود:
1. همدلی (Empathize)
درباره افرادی که برای آنها طراحی میکنید بیاموزید. تحقیقاتی را برای ایجاد درک عمیقتر از کاربران خود انجام دهید. بسیار مهم است که قبل از شروع فرآیند طراحی و توسعه ارزیابی کنید که آیا تقاضا یا نیاز شدیدی برای محصول شما وجود دارد یا خیر. ما اغلب این تناسب بازار محصول را با آنچه که تحقیقات کاربر مینامیم، انجام میدهیم. برای افزایش کارکرد، فرآیند طراحی باید در زمینه و محیط یک شرکت درک شود.
الف. تحقیقات کاربر
برخی از روشهای تحقیق کاربران عبارتند از:
– مصاحبه با کاربر: یک تکنیک تحقیق کیفی بسیار رایج است که میتواند به صورت حضوری یا از راه دور انجام شود. در حالی که سازماندهی و تجزیه و تحلیل یافتههای مصاحبهها میتواند زمانبر باشد، مزیت این روش این است که میتوان مفاهیم و کلیاتی را از گفتگوی مستقیم با کاربران کشف کرد. این تکنیک میتواند به محقق کمک کند تا نیازها و احساسات کاربر را قبل از طراحی محصول و به مدت طولانی پس از عرضه آن ارزیابی کند. مصاحبهها معمولاً توسط یک مصاحبه کننده انجام میشود که هر بار به مدت 30 دقیقه تا یک ساعت با یک کاربر صحبت میکند. پس از انجام مصاحبهها، ترکیب دادهها برای شناسایی بینشها در قالب الگوها مهم است. اگر انتخابی دارید، مصاحبههای حضوری بهتر از مصاحبههای از راه دور (از طریق تلفن یا ویدئوهای مبتنی بر وب) هستند. مصاحبههای حضوری ترجیح داده میشوند زیرا دادههای رفتاری بسیار بیشتری نسبت به مصاحبههای از راه دور ارائه میدهند. با مشاهده زبان بدن و گوش دادن به نشانههای کلامی(لحن، عطف، و غیره) بینش بیشتری به دست خواهید آورد. طراح محصول در هنگام مصاحبه باید سوالات خود را برنامه ریزی کند؛ مجموعهای اشتباه از سوالات نه تنها میتواند مزایای جلسه مصاحبه را از بین ببرد، بلکه توسعه محصول را به مسیر اشتباه سوق دهد. یک مصاحبه گر ماهر با پرسیدن سؤالات به شیوهای خنثی و دانستن زمان و نحوه درخواست جزئیات بیشتر باعث میشود کاربران احساس راحتی کنند.
- نظرسنجی و پرسشنامههای آنلاین: نظرسنجیها و پرسشنامهها شما را قادر میسازد تا حجم زیادی از دادههای کمیرا در مدت زمان کوتاهی به دست آورید. در حالی که اجرای آنها میتواند نسبتاً سریع و ارزان باشد، اما نکته منفی این است که ممکن است بینش عمیقتری که معمولاً از تعاملات حضوری به دست میآورید را نداشته باشید. در حالی که نظرسنجیهای آنلاین معمولاً برای تحقیقات کمیاستفاده میشوند، میتوانند برای تحقیقات کیفی نیز استفاده شوند. جمعآوری دادههای کیفی با پرسیدن سؤالات باز امکانپذیر است (مثلاً «چه چیزی به شما برای خرید انگیزه میدهد؟» یا «وقتی میخواهید کالایی را که از ما خریداری کردهاید برگردانید، چه احساسی دارید؟»). پاسخ به چنین سوالاتی بسیار فردی خواهد بود و به طور کلی نمیتوان از آن برای تجزیه و تحلیل کمیاستفاده کرد.
- تحقیقات موقعیتی و اقلیمی : تحقیقات موقعیتی نوعی از مطالعات میدانی است که در آن محقق افراد را در محیط طبیعی آنها مشاهده میکند و آنها را در انجام وظایف روزمره خود مطالعه میکند. این روش به محققین کمک میکند اطلاعاتی در مورد زمینه استفاده به دست آورند؛ بدین صورت که ابتدا از کاربران مجموعهای از سؤالات استاندارد پرسیده میشود، مانند «متداولترین کاری که معمولاً انجام میدهید؟»، و و سپس در حین کار در محیط خود مورد مشاهده قرار میگیرند.هدف تحقیقات موقعیتی جمع آوری مشاهدات کافی است که بتوانید واقعاً با کاربران و دیدگاههای آنها آشنا شوید و درک مستقیمیداشته باشید. فقط به کاربران گوش ندهید؛ رفتار آنها را مشاهده کنید، آنچه مردم میگویند میتواند با آنچه مردم انجام میدهند متفاوت باشد. تا آنجا که ممکن است، مشاهده کنید که کاربران برای انجام وظایف خود چه میکنند. دخالت و مزاحمت را به حداقل برسانید. هنگام مطالعه استفاده طبیعی از یک محصول، هدف به حداقل رساندن دخالت از مطالعه به منظور درک رفتار تا حد امکان نزدیک به واقعیت است.
- تحقیقات بازار : اگر میخواهید محصولی عالی بسازید، نمیتوانید رقبا را نادیده بگیرید. برای رقابتی بودن، باید بدانید چه محصولاتی در بازار موجود است و عملکرد آنها چگونه است. به همین دلیل است که انجام تحقیقات بازار جزء حیاتی فرآیند طراحی محصول است. هدف نهایی شما باید طراحی راه حلی باشد که دارای مزیت رقابتی باشد.
– تحقیق رقبا : تحقیق رقبا، تجزیه و تحلیل جامع محصولات رقیب و ارائه نتایج تجزیه و تحلیل به صورت قابل مقایسه است. تحقیقات به تیمهای محصول کمک میکند تا استانداردهای صنعت را درک کنند و فرصتهای محصول را در یک بخش خاص از بازار شناسایی کنند. رقیب شرکتی است که اهداف شما را به اشتراک میگذارد و برای همان چیزی که تیم محصول شما میخواهد، میجنگد. دو نوع رقیب وجود دارد:
- رقبای مستقیم: رقبای مستقیم آنهایی هستند که محصولاتشان کاملا با ارزش پیشنهادی شما رقابت میکنند (ارزش پیشنهادی یکسان یا بسیار مشابه را به کاربران فعلی یا آینده شما ارائه میدهند).
- رقبای غیرمستقیم: رقبای غیرمستقیم کسانی هستند که محصولاتشان پایگاه مشتریان شما را هدف قرار میدهد بدون اینکه ارزش پیشنهادی دقیقاً یکسانی ارائه دهند. به عنوان مثال، محصول یا خدمات اولیه یک رقیب غیرمستقیم ممکن است ارزش پیشنهادی شما را جلب نکند، اما محصول ثانویه آنها قطعاً این کار را میکند.
تیم محصول باید هر دو نوع رقبا را در نظر بگیرد زیرا بر موفقیت کلی محصول تأثیر میگذارد. به عنوان یک قانون کلی، سه رقیب مستقیم برتر و همان تعداد رقیب غیرمستقیم را شناسایی کنید.
ب. آنالیز کاربر
پس از تحقیق، تیم محصول باید دادههای جمعآوریشده را درک کند. هدف از مرحله تجزیه و تحلیل، استخراج نتیجه قابل استفاده از دادههای جمع آوری شده در مرحله تحقیق محصول است.
– پرسونا : بر اساس نتایج تحقیقات محصول، طراحان میتوانند گروههای کاربر کلیدی را شناسایی کرده و پرسونای نماینده ایجاد کنند. پرسوناها شخصیتهای خیالی هستند که برای نشان دادن انواع مختلف کاربرانی که ممکن است از یک محصول به روشی مشابه استفاده کنند، ایجاد شدهاند. هدف پرسوناها ایجاد بازنماییهای قابل اعتماد و واقعی از بخشهای کلیدی مخاطب برای مرجع است. پرسونا به تیمهای طراحی محصول کمک میکند تا اهداف کاربران را در زمینههای خاص درک کنند، و در هنگام ایده پردازی از آن استفاده کنند.
– نقشه همدلی: نقشه همدلی یک ابزار تجسمیاست که برای بیان آنچه که تیم محصول در مورد کاربر میداند استفاده میشود. این ابزار به تیم محصول کمک میکند تا درک گسترده تری از “چرا” پشت نیازها و خواستههای کاربر ایجاد کند. همچنین تیمهای محصول را مجبور میکند تمرکز خود را از محصولی که میخواهند بسازند به افرادی که از محصول استفاده میکنند تغییر دهند. همانطور که یک تیم آنچه را که در مورد کاربر میدانند شناسایی میکند و سپس این اطلاعات را روی نمودار قرار میدهد، دید جامعتری از دنیای کاربر و مشکل یا فضای فرصت به دست میآورد.
2. تعریف مسئله (Define)
مرحله تعریف بعد از مرحله همدلی است، جایی که شما تا حد امکان در مورد کاربران خود،از طریق انجام مصاحبه و استفاده از انواع تکنیکها و مشاهده اطلاعات کسب کردهاید. هنگامیکه ایده خوبی در مورد اینکه کاربران خود چه کسانی هستند و مهمتر از همه، خواستهها، نیازها و نقاط ضعف آنها به دست آوردید، آماده هستید که این همدلی را به یک نمود عملی تبدیل کنید. رابطه بین مراحل همدلی و تعریف را میتوان به بهترین شکل از نظر تحلیل و ترکیب توصیف کرد. در مرحله همدلی، از تجزیه و تحلیل استفاده میکنیم تا هر چیزی را که در مورد کاربرانمان مشاهده و کشف میکنیم به اجزای کوچکتر و قابل مدیریتتر تقسیم کنیم؛ برای مثال، اعمال و رفتار آنها را به دستههای «چه»، «چرا» و «چگونه» تقسیم میکنیم. در مرحله تعریف، ما این اجزا را دوباره کنار هم قرار میدهیم و یافتههای خود را برای ایجاد یک تصویر کلی دقیق ترکیب میکنیم. بدون تعریف مشکل (Problem Statement) سخت است که بدانید هدفتان چیست. کار شما فاقد تمرکز خواهد بود و طراحی نهایی آسیب خواهد دید. همچنین در غیاب یک تعریف مشکل واضح، توضیح دادن به سهامداران و اعضای تیم بسیار دشوار است. این مرحله مهم است زیرا به شما امکان میدهد هدف پروژه طراحی خود را درک کنید و یک هدف روشن را برای کار در نظر بگیرید. ما اغلب با عبارت “چگونه ممکن است ما…؟” شروع میکنیم تا تعریف مشکل خود را ایجاد کنیم.
تصویر
3. ایدهپردازی (Ideation)
مرحله ایده پردازی زمانی است که اعضای تیم در مورد طیف وسیعی از ایدههای خلاقانه که به اهداف پروژه میپردازند، طوفان فکری (Brain Storming) انجام میدهند. در طول این مرحله، نه تنها ایجاد ایدهها، بلکه تأیید معتبربودن مهمترین مفروضات طراحی بسیار مهم است. تیمهای محصول تکنیکهای زیادی برای ایدهپردازی دارند؛ از اسکچ زدن، که برای تجسم بخشی از جنبههای طراحی بسیار مفید است، تا استوریبرد که برای تجسم تعاملات کلی با یک محصول استفاده میشود. هنگامیکه ایدههای اولیه شما تایید شد، شروع به ایجاد طرحهای دقیق خواهید کرد. معمولاً این امر مستلزم نرم افزار طراحی به کمک رایانه (CAD) و همچنین تولید مشخصات فنی است که همه چیز را در سیستم طراحی از مواد مورد نیاز گرفته تا هزینههای محصول مشخص میکند.
تصویر
4. نمونهسازی (Prototyping)
پس از ایجاد ایده، آنهایی را که به بهترین شکل مشکل را حل میکنند انتخاب کنید و نمونهسازی را شروع کنید. ایجاد یک نمونه اولیه از محصول (یا نمونه سازی ویژگیهای جدید برای گنجاندن در محصول) آزمایش کامل راه حلهای پیشنهادی تولید شده در مرحله ایدهدادن را آسان میکند. هدف از ایجاد یک نمونه اولیه، زندهکردن ایدهها و انتخاب بهترین راه حل ممکن برای پیشرفت است. اگر میخواهید چندین مشکل را حل کنید، همه راهحلهای انتخاب شده را در یک نمونه اولیه پیادهسازی کنید تا مطمئن شوید که آنها بهطور یکپارچه با هم کار میکنند. نمونههای اولیه همچنین میتوانند برای سنجش میزان علاقه مصرف کننده بهکار روند. اگر محصول جدیدی ساخته شده باشد و توسعهدهنده بخواهد ببیند که آیا این چیزی است که باعث ایجاد علاقه در بین کسانی میشود که آن را خریداری میکنند، آنها یک نمونه اولیه میسازند و آن را برای بررسی مصرفکننده بهکار میگیرند. این به آنها امکان میدهد تا پیشرفتهایی را انجام دهند که آن را برای عموم جذابتر کند یا با آگاهی از موفقیتآمیز بودن تولید، به جلو بروند. معمول است که یک شناسه به نمونه اولیه اختصاص دهیم تا آنها را از نمونههای اولیه دیگر شناسایی کنیم. نمونه اصلی معمولاً نمونه اولیه آلفا نامیده میشود. این نمونه اولیه با این پیشفرض توسعه یافته است که نیاز به تغییر در طرح موجود میباشد. نمونههای اولیهای که از نسخههای اصلاحشده نسخه اصلی ایجاد میشوند، اغلب برچسبهای بتا، گاما و غیره دارند. انتظار میرود هر نمونه اولیه یک قدم به محصولی نزدیکتر باشد که همانطور که طراحی شده عمل میکند. هنگام ایجاد یک نمونه اولیه مواردی وجود دارد که باید در آن گنجانده شود که ممکن است برای نمونه اولیه ای که برای تولید در نظر گرفته نشده است ضروری نباشد. به عنوان مثال، زمانی که یک محصول برای مصارف صنعتی طراحی شده است، ممکن است برای ساخت آن به مواد گرانتری نیاز داشته باشید. استفاده از مواد واقعی برای یک نمونه اولیه مقرون به صرفه نیست، بنابراین مهندسان از مادهای استفاده میکنند که ارزانتر است اما دارای خواص مشابه با مواد واقعی برای ایجاد نمونه اولیه است.
تصویر
5. آزمایش (Test)
هنگامیکه یک نمونه اولیه کاربردی دارید، میتوانید قابلیت استفاده آن را آزمایش کنید تا ببینید آیا مشکلاتی را که در مرحله تعریف مشکل شناسایی کردهاید حل میکند یا خیر.
الف. چرخه بازخورد (FeedBack Loop) چیست؟
اریک رییس در کتاب Lean Startup توضیح میدهد که فعالیت اساسی یک استارتاپ تبدیل ایده به محصول، سنجش نحوه پاسخگویی مشتریان و سپس تصمیمگیری برای تغییر یا مقاومت است. این موضوع به عنوان پایه برای چارچوبی است که وی آنرا فرآیند ساخت، آزمایش و یادگیری مینامد.
- ساخت محصول: یک ایده را به چیزی ملموس تبدیل کنید که مشتریان آن را دوست داشته باشند.
- تست محصول: ببینید مشتریان آن را دوست دارند یا خیر.
- بهبود محصول: از اشتباهات یاد بگیرید که محصولی بسازید که مشتریان آن را دوست داشته باشند.
به عبارت دیگر، چرخه بازخورد محصول فرآیند جمع آوری بازخورد مشتری به طور مداوم و بهبود محصول شما براساس نظرات آنهاست. ایجاد ایدههای مرحله اولیه میتواند به ایجاد بازخورد سریع و کارآمد محصول کمک کند. ایدههایی در مورد روشهای مقرون به صرفه برای انجام این کار وجود دارد. به عنوان مثال بروشورها، دیتاشیتها و نمونههای اولیه رابط کاربری، ملموس هستند و میتوانند همیشه در معرض دید و در دسترس کاربران قرار بگیرند.
نمونههای اولیه ایده یکی دیگر از راههای خوب برای انجام این کار است، زیرا آنها به طور موثر چشم انداز آینده محصول شما را به تصویر میکشند. نمونههای اولیه هنگامیمفیدتر واقع میشوند که کاربران بتوانند درک کنند که چقدر به نیازهای آنها پاسخ میدهد. اگر هدف شما آزمایش عملکرد است، فقط باید به اندازه کافی از آن بسازید تا نتیجهای را ارائه دهید که قابل اتکا باشد. اگر شما میخواهید تناسبات و کیفیت ظاهری محصول خود را آزمایش کنید، ممکن است لازم باشد محصول را نزدیک به طرح نهایی در نظر بگیرید. این به شما بستگی دارد؛ در نهایت، هدف ساختن چیزی برای قرار دادن در مقابل کاربران است که پس از آن بتوان بلافاصله شروع به جمع آوری اطلاعات کرد.
ب. بازخورد محصول خود را اندازه بگیرید
اکنون وقت آن است که ببینیم مشتریان آنقدر که شما فکر میکردید، آن را دوست دارند یا نه. در اینجا بهترین روشها برای جمع آوری بازخورد مشتری و شروع چرخه بازخورد شما وجود دارد:
– مصاحبه با مشتری: بر خلاف باور عمومی، مصاحبه با مشتری منسوخ نشده است. در مورد یادگیری نیازهای کاربر، مشکلات، نقاط ضعف، راهحلهای دلخواه و سایر بازخوردها، اطلاعات به دست آمده از این روش برای تیمهای تولیدی بسیار ارزشمند هستند. انواع مختلفی از مصاحبه با مشتری وجود دارد؛ مانند مصاحبههای اعتبار سنجی مشتری، مصاحبههای توسعه شخصیت، مطالعات کاربردی و موارد دیگر. ارزش واقعی این مصاحبهها در پیچیدگی بازخوردی است که دریافت خواهید کرد. این قدم مهمتر از هر نوع بازخورد دیگر مشتری است.
– نظرسنجیهای مشتری: نظرسنجیهای مشتری بخش مهمیاز هر چرخه بازخورد محصول است؛ خصوصاً به این دلیل که اکثر آنها یا در داخل محصول یا بلافاصله پس از استفاده از آن انجام میشود. بزرگترین مزیت نظرسنجیها این است که آنها با تجربه کاربر ارتباط دارند. به عبارت دیگر، پس از تعامل کاربران با جدیدترین ویژگی موجود در محصول شما، میتوانید فوراً درخواست بازخورد کنید. با این وجود، حتی ممکن است سادگی نظرسنجیها نرخ پاسخ را افزایش دهد، اما ممکن است محدود کننده باشد زیرا شما برای شفافسازی پاسخها در کنار آنها حضور ندارید.
-پشتیبانی مشتری: نمایندگان پشتیبانی مشتری بازخوردهای مفیدی را ارائه میدهند، زیرا آنها همیشه مستقیماً با مشتریان صحبت میکنند. شما درک بهتری از مشکلات مشتری، اشکالات، پیشنهادات ویژگی ها، نظرات و موارد دیگر به دست خواهید آورد.
-معیارهای استفاده از محصول: معیارهای استفاده از محصول راهی عالی برای کشف بازخورد مشتری است. در تجزیه و تحلیل نرم افزار به دنبال الگوها باشید – آنها به شما کمک میکنند درک درستی از نحوه استفاده از ویژگیهای مختلف داشته باشید.
-فروش: دپارتمان فروش شما با مشتریان احتمالی شما در تماس است. نمایندگان فروش میتوانند دریابند که چه عواملی باعث انگیزه آنها میشود و همچنین مهمترین نقاط ضعف محصول شما چیست.
-بازخورد کارمندان: دیدگاههای متنوع در سازمان شما میتواند بینشی مفید و گاه تعجب آور ارائه دهد. بازخوردهای مهمیمیتواند از این طریق دریافت شود. چون کارمندان از جزئیات مراحل طراحی و ساخت محصول تا حدودی باخبرند و در عین حال میتوانند در نقش کاربر نیز حاضر شوند.
-رسانههای اجتماعی: مشتریان معمولاً از طریق فضای مجازی بازخورد میدهند یا در کانالهای مختلف نظر میدهند. حتماً به این منابع رجوع کنید و به طور مداوم نحوه گرفتن بازخورد محصول را بهبود ببخشید.
ج. تصمیم بگیرید که چه بازخوردی را در اولویت قرار دهید.
هر کسی میتواند نظرات مشتری را جمع آوری کند. اما آنچه بعد از آن میآید نیز مهم است. منبع اصلی بازخورد شما چیست؟ آیا این نظرسنجیهای کاربر درون برنامه، نظرسنجی از طریق ایمیل ، مصاحبه با مشتری، درخواست پشتیبانی یا چیز دیگری است؟ آیا بازخوردهای زیادی خواهید داشت؟
د. فضای ذخیره سازی بازخورد خود را ایجاد کنید.
میتوانید از صفحات وب، تالار گفتگو (Forum) یا یک ابزار اختصاصی دیگر استفاده کنید. یک سیستم مدیریت محصول یک مخزن مرکزی برای تمام ایدههای محصول، بازخورد و درخواستهای جمع آوری شده توسط تیمهای سراسر شرکت فراهم میکند.
ه. فرآیندها و گردش کار را تعریف کنید.
برای ساخت بهترین محصول ممکن برای مشتریان خود، باید راه حلهای مختلف را بر اساس بازخورد تعیین کنید. این شما را مجدداً به چرخه بازخورد باز میگرداند. در واقع یک فرآیند بدون توقف است که برای ادامه پیشرفت محصول خود استفاده میکنید.
مدلهای فرآیند طراحی
به منظور درک تفاوتهای مدلهای فرآیند طراحی متنوع از نظر مفهوم گرافیکی، تحلیلی انجام شده است. در بخش بالا به فرآیند کلی طراحی پرداختیم و به عبارتی فرآیند بالا فرآیند “تفکر طراحی” میباشد که بیشتر فرآیندها از آن سرچشمه میگیرند، در طی سالها مدلهای مختلفی از این فرآیند به صورت بازتر و روشنتر و با جزئیات بیشتر توسط محققین و طراحان، طراحی شدهاست که در ذیل به برخی از مهمترین آنها میپردازیم.
1. چرخه طراحی پایه (BDC) : تصویر زیر یک مدل فرآیند طراحی خطی با چند حلقه تکرار را نشان میدهد. این مدل فرآیند طراحی ساده، یک فرآیند طراحی خطی، شامل فازها و مراحل مختلف را پیشنهاد میدهد. مراحل تکراری وجود دارد اما ناشی از تاکید بر مراحل فرآیند و توالی آنهاست. مدت زمان، دامنه یا قطعیت در مراحل تعیین نمیشود. همهی اینها با توجه به موضوع، سبک طراحی، تعداد و نوع بازخوردها و تعدد چرخهها، ممکن است تغییر کند.
2. فرآیند طراحی V : تصویر زیر نمونهای از مدلهای جدیدتر V و U را نشان میدهد. این مدل دارای اجزای مشابه مدل خطی است که قبلا به آن اشاره شد. با این حال، مفهوم گرافیکی متفاوت، میزان تأکید را به حلقههای بازخورد یا تکرار تغییر میدهد. به نظر نمیرسد این روند خیلی ساده باشد، نوعی کاوش در فرآیند و ظهور با راه حل وجود دارد. بدیهی است که الزامات و راهحلها به صراحت در دسترس هستند در حالی که فرآیند مرکزی ممکن است برای آنها غیرقابل دسترسی باشد. به طور تصویری، مدلهای V یا U را میتوان حتی بیشتر خم کرد تا دایره بسته تشکیل شود.
3. فرآیند طراحی انسان محور برای سیستمهای تعاملی : در شکل زیر، مدل طراحی انسان محور (User Centered Design) برای سیستمهای تعاملی نشان داده شده است که انواع مدلهای فرآیند طراحی دایرهای را نشان میدهد. این مدلها به طور کلی تاکید بسیار زیادی بر ماهیت تکرار شدن مراحل در فرآیندهای طراحی دارند.
4. مدل فرآیند طراحی عمومی: هاگنتابلر و همکاران مدلی را ارائه کردند که مشهود بودن ماهیت تکرار شونده فرآیندهای طراحی را حتی بیشتر میکند. آنها بر تکرار فرآیند طراحی به عنوان یک چرخه کلان و همچنین تکرار در مراحل به عنوان چرخههای خرد تاکید دارند.
5. مدل رویهای مونیخ : همانطور که در شکل زیر نشان داده شده است، مدل رویهای مونیخ ظاهراً یک ترتیب ترجیح دادهشده از هفت مرحله فرآیند طراحی را پیشنهاد نمیکند. اما در نمای نزدیکتر، یک ترتیب ترجیح داده آشکار میشود که با یک خط ضخیمتر (قرمز) نشان داده شده است. این مدل امکان نمایش انواع فرآیندهای طراحی را فراهم میکند، اما توالی مستقیمیاز مراحل را پیشنهاد نمیکند و تاکیدی بر ماهیت حرکت تکراری موجود در فرآیند طراحی ندارد. در نتیجه، غیر طراحان و تازه کارها ممکن است با استفاده از این مدل، درک یا یافتن راه از طریق فرآیندهای طراحی را دشوارتر بدانند.
6. فرآیند دابل دایمند : شکل زیر مدل دابل دایمند را نشان میدهد، یک مدل فرآیند طراحی جدیدتر، که اساساً شامل چهار مرحله و سه نقطه عطف در یک توالی خطی است. در حالی که در نگاه اول، مدلهای رویه ای مونیخ و دبل دایمند هر دو به شکل الماس دوتایی هستند، اما در روش دابل دایمند، فرآیند به چهار مرحله تقسیم میشود – کشف، تعریف، توسعه و ارائه، این مدل احتمالاً شناخته شده ترین و محبوب ترین مدل فرآیند طراحی است. ویژگی اصلی الماس دوگانه تأکید آن بر «تفکر واگرا» و «تفکر همگرا» است، در بخش واگرا تعداد زیادی از ایدهها برای طرح مورد نظر ایجاد میشوند و در بخش همگرا با محدود کردن و ارزیابی ایدهها، به بهترین ایدهها میرسیم. این مراحل دو بار در این مدل یک بار برای تأیید تعریف مشکل (بخش تحقیق و تعریف مسئله) و یک بار برای ایجاد راه حل (ایدهپردازی و انتخاب ایده برتر) اتفاق میافتند.
نمونههایی از طراحی محصول در حوزههای مختلف
در این بخش به مطالعهی چند نمونه در هر حوزهی معرفی شده طراحی محصول در این مقاله میپردازیم:
– طراحی بستهبندی آدامس تریدنت
بسته بندی آدامس تریدنت با استفاده از تصاویر دهان خندان مختلف با رنگهای متضاد، برای جلب توجه مصرفکننده به سمت محصول طراحی شدهاست. از آنجایی که طراحی خلاقانه و تصاویر به دو رنگ اصلی بستگی دارد تا هر دو جنس را منعکس کند (مردان با طراحیهای دارای رنگ مشکی و زنان با طراحی دارای رنگ قرمز)، اشکال دهان بسیاری برای هر جنسیت وجود دارد. مصرف کنندگان میتوانند به راحتی محصول را از طریق قسمت شفاف آن شناسایی کنند که آدامس را به گونهای نشان میدهد که گویی یک دندان واقعی دهان است. این طرح پیام روشنی را به مصرف کنندگان میرساند که (آدامس سالم خواهد بود و بر ظاهر سالم دندان آنها تأثیر منفی نمیگذارد).
این بستهبندی از طریق تصاویر، تجربهای شاد را به مصرف کننده ارائه میدهد؛ در حالی که مصرف کنندگان بستهبندی را روی دهان خود قرار میدهند تا به دلیل سفیدی آدامسهای داخل بستهبندی ظاهری سالم به دهان داشته باشند. علاوه بر این، این بستهبندی میتواند محرکی برای تبدیل احساسات آنها به اعمال از طریق رفتار خرید باشد.
– طراحی UI/UX برای اپلیکیشن ویرایش عکس Cuteen
عکسها یکی از راههای حفظ خاطرات وقایع زندگی هستند. افراد با داشتن یک گوشی هوشمند میتوانند هزاران عکس در همه جا بگیرند و لحظات خاص را از دست ندهند. برنامههای موبایل از علاقه افراد به عکاسی پشتیبانی میکنند و ویژگیهای مختلفی مانند ویرایش تصویر را ارائه میدهند. امروزه محصولات ویرایش عکس با تقاضای زیادی روبرو هستند، به همین دلیل طراحان به طور مرتب در پروژههایی از این نوع شرکت میکنند.
طراح محصول، توسعه UI و UX را برای یک دوربین سلفی یکپارچه و برنامه تلفن همراه ویرایشگر عکس برای دختران نوجوان و زنان جوان 15 تا 35 ساله را بر عهده دارد. شعار این اپلیکیشن «با زیباترین خودت ملاقات کن!» است. وظیفه اصلی ایجاد UX هوشمند بود که نشان دهنده شش ویژگی اساسی برنامه و ایجاد طراحی رابط کاربری مدرن، جوان، زنانه و بازیگوش است. علاوه بر این، تیم طراحی یک مجموعه سفارشی از نمادها ایجاد و پالت رنگ روشن را در یک رابط کاربری اعمال کردهاست.
وظیفه طراح قبلی این بود که همه ویژگیها را به این ترتیب سازماندهی و ارائه کند تا همه بتوانند به طور مستقیم ویرایش را انجام دهند. برای بهرهوری بیشتر این فرآیند، طراح وایرفریم (Wireframe) را ایجاد کرد که معماری اطلاعات طرح آینده را ارائه میکرد. وایرفریم یک راه ساده و سریع برای ایجاد یک نمایش تصویری شماتیک از صفحهنمایش و انتقال برنامهها است که به توسعه دهندگان و مشتریان کمک میکند تا درک روشنی از ساختار طرح داشته باشند. برنامه Cuteen دارای شش ویژگی اساسی بود که باید به مؤثرترین روش ارائه میشد. طراح دو طرح از چیدمان را ارائه کرد. اولین مورد، حاوی یک بنر گرد و نام تجاری در بالای صفحه بود. طراح چندین روش برای قرار دادن نمادهای ویژگیهای اصلی و همچنین دکمه عکس CTA – کار کرده است. مهم بود که دکمه CTA به اندازه کافی متضاد باشد تا کاربران آن را به عنوان یک عنصر تعاملی اصلی رابط ببینند. این طرح دارای سه آلترناتیو از قرار دادن اجزای رابط کاربری در جاهای مختلف صفحه اپلیکیشن بود. اولی دکمه دوربین CTA را جدا از ویژگیها نشان میداد، در حالی که بقیه راههای مختلفی برای اتصال بصری آنها در یک منطقه تعاملی ارائه میشدند.
طرح دوم بر روی ارائه ویژگیها متمرکز بود. بنرها حذف شدند. آیکونها در بالای صفحه و CTA در مرکز قرار داشت. چنین ساختاری اجازه میدهد تا توجه کاربران را متمرکز کند و تمام حواس پرتیهای احتمالی را کاهش دهد. همچنین، طراح یک فید اصلی طراحی کرد که جلوههای اخیر و محبوب را نشان میدهد تا کاربران بتوانند بدون تلاش بهترین ویژگیها را اعمال کنند. هر دو طرح دارای نقاط قوت و مزایای خود بودند، بنابراین طراح تصمیم گرفت دو طرح ممکن را برای طرح در مرحله طراحی UI مقایسه کند.
رویکرد اصلی به طراحی UI شامل ترکیبی از سبک بصری مد و سرگرمیبود. با توجه به این واقعیت که برنامه برای کاربران زن جوان طراحی شده بود، طراح تصمیم گرفت تا اجزای رابط کاربری را در پالت رنگ روشن همراه با افکتهای تیره به روشن ایجاد کند. رنگ مرکزی مورد استفاده برای دکمه CTA و برخی دیگر از اجزای رابط کاربری صورتی بود. این رنگ به شدت با زیبایی، حساسیت و زنانگی جوانی مرتبط است، بنابراین اگر مخاطبان بیشتر دختران و زنان جوان باشند، اغلب انتخاب خوبی است. شش نماد ویژگی در شش رنگ متضاد نشان داده شد. به این ترتیب هر رنگ با یک ویژگی خاص مرتبط میشود و کاربران میتوانند به سرعت با برنامه حتی بدون خواندن کلمه هر نماد، تعامل داشته باشند. همچنین برای اینکه رابط کاربری ملایم و دلپذیر به نظر برسد، طراح از پس زمینه سفید استفاده کرده است که تعادل را در ترکیب بصری ایجاد میکند.
– طراحی چوب گلف نایکی (Covert Driver)
گلف بازان سالها از چوبهای گلف دارای حفره بهرهمند شدهاند که دارای وزن پخش شده هستند. نایکی و استودیو Priority Designs با استفاده از این دانش، گزینههای تکرار این فناوری را در یک چوب گلف مفهومسازی کردند. رندرها و مدلهای فیزیکی متعدد، که در آزمایشگاه نمونه اولیه این استودیو ایجاد شدهاند، بازخوردی را ایجاد کرد که تصمیم به حفظ شکل سنتی بخش بالای چوب را منجر شد. تلاش مشترک این دو برند منجر به ایجاد اولین چوب گلف دارای حفرهی عقب با سرعت بالا در جهان شد. فناوری پشت حفرهای منجر به پایداری بیشتر در هنگام ضربه، رساندن انرژی بیشتر به توپ و در نتیجه مسافت و کنترل بیشتر میشود. وزن اضافی روی انتها و لبه چوب، لحظه اینرسی را افزایش میدهد و فاصله بیشتری را به شوتهای خارج از مرکز میافزاید.
مهندسان Nike و Priority Designs با هم روی سیستم Flex-Loft کار کردند که کنترل بیشتری بر چوب گلف خود در اختیار مصرف کنندگان قرار میدهد. قبلا، گلف بازان میتوانستند زاویه چوب خود را تنظیم کنند، اما زاویه پرتاب ثابت بود. اگر یک پرتاب متفاوت میخواستند، باید یک چوب جدید میخریدند. سیستم دو محوره، هم زاویه روی چوب گلف و هم زاویه پرتاب را تنظیم میکند و امکان کنترل کاملاً مستقل بر زاویه پرتاب توپ و تنظیم مسیر حرکت آنها از چپ به راست را فراهم میکند. فرآیند توسعه، وظیفه سخت جداسازی دو متغیر را شامل میشود: زاویه پرتاب و زاویه روی چوب گلف. علاوه بر این، سیستم باید به راحتی توسط گلف بازان تنظیم شود. راه حل، ایجاد دو محور تنظیم کنترل مستقل بودهاست و به وضوح با گلف باز ارتباط برقرار میکند. یک بخش زاویه پرتاب را تنظیم میکند، دیگری زاویه سطح رویی را تنظیم میکند. ماهها محاسبات، نمونههای اولیه و آزمایش منجر به کنترل بی سابقه و ایجاد 15 موقعیت منحصر به فرد برای گلف باز شده است.
– طراحی دستگاه سونوگرافی زینو
زینو یک دستگاه سونوگرافی است که به سفارش شرکت مد فناوران پلاس طراحی شده است. ایدهی اصلی این بوده است که یک دستگاه با قیمت پایینتر ساخته شود که بتواند علاوه بر صرفه جویی در هزینه، توسط حرفه ایها مورد استفاده قرار گیرد. به عبارت دیگر، این دستگاه در اختیار گروه هدف با قدرت مالی کمتر قرار دارد. تیم طراحی با هدف ایجاد ارزش افزوده در ترکیب هوشمندانه با نوآوری زیبایی شناختی طراحی این دستگاه را به انجام رسانده است. از آنجایی که مکانیسم تنظیم ارتفاع برای صرفه جویی در هزینهها حذف شده است، ابعاد دستگاه سونوگرافی طبق صدک 50 کاربران طراحی شده است. مبدلهای کاوشگر به پشت دستگاه منتقل شدند. این انتقال مدیریت فرآیند استفاده را آسانتر کرده و در عین حال ظاهری مرتبتر به آن داده است. در حالی که طراحی زیبایی شناسی زینو با سایر نمونههای موجود در بازار متمایز است، اصل پیروی عملکرد از فرم را دنبال میکند. زوایای دید متفاوت مانیتور به لطف مکانیزم بازوی آن امکان پذیر خواهد بود که این ویژگی نیز در نتیجه تلاشهای تیم طراحی مکانیک صورت گرفته است.
ابعاد متناسب با محل و سناریو استفاده از محصول، تطابق کامل با استانداردهای طراحی تجهیزات پزشکی، فرم جدید و نوآورانه، هماهنگی فرم با عملکرد محصول، تناسب قطعات از لحاظ سناریو مونتاژ و دمونتاژ و کاهش هزینههای ساخت از چالشهای این پروژه بود. با توجه به این چالشها و تواناییهای تیم طراحی، محصولی متفاوت طراحی شد.
از ویژگیهای برجسته طرح ارائه شده میتوان به تغییر در چیدمان قطعات و دسترسیها، فرم جدید و متمایز با نمونههای موجود در بازار، سهولت تعمیر قطعات با توجه به فرآیند مونتاژ و دمونتاژ، بدنه تقویت شده با استراکچر فلزی برای افزایش استحکام و عمر بدنه و هماهنگی فرمی قطعات و عملکرد آنها اشاره کرد.
سخن آخر
طراحان محصول نیاز دارند تا تمامی جزئیات را در نظر بگیرند؛ شیوهای که مردم از محصولات به درستی یا نادرستی استفاده میکنند، محصولات خراب، خطاهایی که طی فرآیند طراحی بوجود میآید و شیوه مورد انتظاری که مردم باید از محصول استفاده کنند. بسیاری از طرحهای جدید شکست میخورند و بسیاری از آنها حتی به بازار راه پیدا نمیکنند. برخی از طرحها نهایتا از رده خارج میشوند. فرآیند طراحی محصول ممکن است بسیار طولانی و خستهکننده باشد و طراح مجبور به چندین بار تلاش مجدد برای رسیدن به طرح مطلوب باشد. بسیاری از ایده های جدید شکست میخورند. تمام محصولات به نحوی با مسائل اقتصادی تولید مرتبط هستند. همچنین، خلاقیت یکی از مسائل مهم در طراحی محصول است. بکارگیری تکنولوژیهای جدید به عنوان مزیت رقابتی بسیار تاثیرگذار است. علاوه بر این همیشه بکارگیری تکنولوژیهای جدید نیازمند طراحیهای جدید نیز خواهد بود.
امروزه محصول و طراحی محصول در همهی بخشهای زندگی ما انسانها دخیل است و حوزههای زیادی را در برمیگیرد از جمله طراحی بستهبندی، طراحی خدمات، طراحی لوازم خانگی و غیره. طراحان محصول با به کارگیری فرآیندهای مختلف طراحی در طول پروژهها، در تلاشند تا محصولی مطابق میل و علاقه مشتری از نظر عملکرد و فرم و متناسب با امکانات و روشهای ساخت معمول مانند تزریق پلاستیک، ماشینکاری، ورقکاری، وکیوم فرمینگ و … طراحی کنند، در طول این مقاله سعی کردیم تا حد ممکن به مفهوم طراحی محصول، فرآیندهای طراحی و حوزههای طراحی محصول بپردازیم، اما این حوزه روز به روز در حال پیشرفت است و به سمت گسترده شدن میرود و روزانه تغییراتی در تعریف و فرآیندهای آن ایجاد میشود.
پرسشهای متداول درباره طراحی محصول
در این قسمت پاسخ سوالات پرتکرار شما درباره طراحی محصول ارائه شده است. در صورتی که پاسخ سوالاتتان را نیافتید برای ما در قسمت نظرات بنویسید.
چه تفاوتی بین طراحی صنعتی و طراحی محصول وجود دارد؟
همپوشانی زیادی بین طراحی صنعتی و محصول وجود دارد؛ با این حال، طراحی محصول همه چیزهای مربوط به یک محصول فیزیکی را در بر میگیرد؛ به عبارتی مجموعه ای از فعالیتهای استراتژیک و تاکتیکی از ایده اولیه تا تجاری سازی است که برای ایجاد یک محصول انجام میشود. در مقابل طراحی صنعتی به عنوان هنر یا فرآیند طراحی محصولات تولیدی تعریف میشود که منجر به تولید انبوه محصولات یکسان از خودرو گرفته تا لباس شده است. البته در سالهای اخیر، طراحی محصول به یک اصطلاح نسبتاً گسترده تبدیل شده است که شامل مواردی مانند نرمافزار و محصولات غیر فیزیکی نیز میشود.
مراحل فرآیند کلی طراحی محصول کدامند؟
فرآیندهای مختلفی با توجه به موضوع طراحی وجود دارند که طراح با توجه با الزامات پروژه آن را برمیگزیند. اما مراحل زیر تقریبا در همهی فرآیندهای طراحی محصول مشترک است:
– تعریف و تحقیق
– ایدهپردازی
– توسعهی ایده
– نمونهسازی اولیه
– ارزیابی
چگونه میتوان یک طراحی محصول را ارزیابی کرد؟
راههای مختلفی برای ارزیابی طراحی وجود دارد که میتوان از طریق آنها از فرآیند طراحی و نتیجه آن اطمینان حاصل کنیم. هر کدام از این روشها با توجه به حوزهی محصول تعیین میشوند که از مهمترین آنها میتوان به مصاحبه با کاربر، استفاده از بازخورد مشتری، پرسشنامه و استفاده از شبکههای اجتماعی اشاره کرد.
جنبههای مهم یک محصول در طراحی کدامند؟
اصطلاح اسمی”طراحی محصول” اغلب به عنوان یک کلمه چند معنایی استفاده میشود. ارزش طراحی محصول به سه عنصر زیبایی شناسی، عملکرد و نمادگرایی تقسیم میشود.
استاندارد طراحی محصول چیست؟
هر محصولی که وارد بازار میشود باید مطابق استاندارد باشد. استانداردهای مربوط به هر محصول برای هر کدام از حوزهها مانند تجهیزات پزشکی، مبلمان شهری، خودرو، بستهبندی و … متفاوت است و توسط سازمانهای مربوطه تعیین میشود.
عملکرد محصول به چه معناست؟
اصطلاح عملکرد در طراحی محصول به هدف اولیه یک محصول اشاره دارد. به عنوان مثال، وظیفه اصلی تلفن ارسال و دریافت پیامهای صوتی در نقاط پراکنده جغرافیایی است. محصولات موفق باید به خوبی کار کنند، و حس کیفیتی که به کاربر منتقل میکند، مالکیت و استفاده از آن را لذت بخش میکند. تطابق کامل فرم محصول با کارکرد، ویژگیهای کاربر و مکان استفاده از آن، بهترین عملکرد ممکن را برای محصول رقم میزند. زمان طراحی و آزمایش میتواند ماهها طول بکشد و به طبع، هزینه بر باشد؛ اما نتیجه آن میتواند خارقالعاده باشد.