فهرست مطالب
چرا افراد موفق، موفق هستند، در حالی که بقیه افراد موفق نیستند؟ افراد موفق کاری را انجام می دهند که افراد ناموفق حاضر به انجام آن نیستند.
استیو جابز را در نظر بگیرید که اپل را در آستانه ورشکستگی به دست گرفت و آن را به با ارزشترین شرکت جهان تبدیل کرد. آیا او مسیرهای کوتاه را انتخاب کرد؟ آیا او به دنبال راه های آسان بود؟ آیا او افراد را به دلیل ارزان بودن انها استخدام میکرد ؟ نه، او می دانست که هیچ راه میانبری برای پیروزی وجود ندارد، فقط کار سخت است. او میدانست که این امر به ویژه در مورد طراحی مفهومی صادق است. او بیوقفه تمام فکر و ذکرش جزییات محصولاتش بود، به حدی که اعلام کرد: «اکثر اوقات، مردم نمیدانند چه میخواهند تا زمانی که آن را به آنها نشان دهید».
حتی قبل از اینکه جابز پروژه iPod را آغاز کند، چندین دستگاه پخش موسیقی دیجیتال در بازار وجود داشت – از جمله چندین شرکت که بودجه های خوبی داشتند. همه آنها به عنوان محصولات مصرفی در بازارهای خاص موفقیت کمی داشتند و تأثیر زیادی بر مصرف کنندگان نداشتند.
از سوی دیگر، iPod به یکی از موفقترین محصولاتی تبدیل شد که تاکنون ساخته شده است. ایده پخش موسیقی دیجیتال برای جابز نبود. جابز ایده پخش کننده موسیقی دیجیتال را با توسعه ایده هایی که مردم را به گوش دادن به موسیقی وادار می کند، کامل کرد و این کار را (همانطور که همه طراحان خوب انجام می دهند) از طریق تفکر طراحی و اگر بخواهیم دقیق تر بگوییم با فرآیند طراحی مفهومی انجام داد. انتخابهای طراحی که از آن فرآیند طراحی بیرون آمدند، متفاوت بودند، و این دلیل اشفتگی ذهنی جابز بود.
در این مقاله درباره طراحی مفهومی توضیح خواهیم داد و درباره اهداف و اهمیت طراحی مفهومی صحبت خواهیم کرد.
طراحی مفهومی چیست؟
طراحی مفهومی (Conceptual Design) بخشی از فرآیند طراحی محصول است که چندین کانسپت طراحی را ایجاد میکند که سپس با مقایسه کردن مشخصات و ویژگی های طراحی محصول و در نهایت مشکلی که سعی داریم حل کنیم بدست می آید. هر کانسپت طراحی به الزامات طراحی محصول با سطوح مختلف عملکرد دست خواهد یافت و مرحله طراحی مفهومی در مورد ایجاد یک طراحی منسجم بر اساس درک اهمیت هر نیاز محصول است.
طراحی مفهومی 90 درصد هزینه تولید، هزینه نیروی کار و… را تعیین می کند. 90 درصد موفقیت یک محصول در مرحله طراحی مفهومی تعیین میشود. این مهمترین بخش از تمام مراحل در فرآیند توسعه محصول است و با اشتباه در این مرحله هر چیزی که در ادامه می آید می تواند اتلاف عظیم زمان و پول باشد. که شرکتهای کوچک به ندرت میتوانند بهای آن را بدهند.
مفهوم یا کانسپت (Concept) چیست؟
کانسپت محصول، که به عنوان طرح مفهومی نیز شناخته میشود، توصیف یا چشم اندازی از یک محصول یا خدمات است که معمولاً در مراحل اولیه چرخه عمر محصول توسعه مییابد. یک کانسپت مدتها قبل از هر نوع طراحی یا کار مهندسی با در نظر گرفتن تجزیه و تحلیل بازار، تجربه مشتری، ویژگیهای محصول، تناسب محصول با بازار، هزینه و موارد دیگر ایجاد میشود.
با استفاده از طرح مفهومی یا کانسپت، یک شرکت میتواند به محصول هویت بخشد و ارزش عملکردی و قابلیت استفاده را بیافزاید تا مشتریان مورد نظر بتوانند این مزیت را بدست آورده و در نهایت محصول را در بازار خریداری کنند.
همچنین مفهوم محصول یکی از استراتژیهای جهتگیری و بازاریابی است که یک شرکت میتواند از آن پیروی کند. محصولات برتر در بازار، به بازاریابی خود کمک میکنند و ارزش برند را در بازار تثبیت مینمایند. نوآوری نیز به دریافت محصولات جدید با ویژگیهایی که مشتریان دوست دارند کمک میکند.
هدف طراحی مفهومی
هدف از طراحی مفهومی، دادن شکل بصری به یک ایده است. برای رسیدن به این هدف، سه جنبه اصلی برای اهداف طراحی مفهومی وجود دارد:
۱- ایجاد یک پایهی منطقی
رشتههای هنری به عواطف و احساسات درونی کشش و تمایل دارند. با این حال، طرحها قرار است که اجرا شوند. چه یک نرمافزار باشد یا محصول، یک طرح باید چیزی عملی مانند انتقال اطلاعات یا بیان یک نام تجاری را انجام دهد؛ علاوه بر همهی اینها باید از نظر زیباییشناختی، دلپذیر باشد.
۲- ایجاد یک زبان طراحی
از آنجایی که این مفهوم اساساً فقط یک ایده است، طراحان باید شکاف بین تفکر انتزاعی و ویژگیهای بصری را پر کنند. زبان طراحی استفاده از عناصر طراحی را به طور هدفمند برای برقراری ارتباط و برانگیختن معنا توصیف میکند. در مرحله طراحی مفهومی قرار نیست به تک تک جزییات طرح توجه کند، بلکه زمینه را برای طرحهای آینده فراهم میکند.
۳- رسیدن به اصالت
ضرب المثل معروفی وجود دارد که می گوید هیچ چیز اصیل نیست و این مسئله تا حدی درست است. تمرین طراحی، مانند هر رشته هنری دیگری، بسیار قدیمی است، و بر پایه طراحانی بنا شدهاست که بر اساس نوآوری و ایدههای کسانی که قبلا آمده بودند کار میکنند.
اما شما حداقل باید اشتیاق این را داشته باشید که روی شانههای آن افراد بایستید. و مرحله مفهومی و ایدهپردازی در فرآیند طراحی جایی است که جرقههای ایدههای خلاقانه اصیل زیاد اتفاق میافتد.
مراحل در طراحی مفهومی
رویکرد طراحی مفهومی را میتوان به چهار مرحله تقسیم کرد. توجه به این نکته ضروری است که این مراحل لازم نیست به ترتیب خاصی تکمیل شوند. به عنوان مثال، بسیاری از طراحان بدون اینکه هیچ طرح ذهنیایی داشته باشند شروع به طراحی کردن بدون فکر میکنند. اینکه چگونه یک فرد ایدههای خود را مطرح میکند، شخصی است و به هر چیزی که به فکر کردن او کمک میکند بستگی دارد.
همچنین نحوه ارائه ایدههای هر فرد به نحوه یادگیری او نیز مرتبط است؛ به عنوان مثال. افرادی که با یادداشت برداری بهتر می آموزند، ممکن است با یادداشت کردن مفاهیم خود، روند اسانتری داشته باشند. و گاهی اتخاذ یک رویکرد تحلیلیتر (مانند تحقیق) در مراحل اولیه میتواند خلاقیت را محدود کند در حالی که برعکس آن نیز میتواند منجر به خلاقیت بدون هدف شود.
هر ترتیبی که انتخاب میکنید، توصیه میکنیم تمام مراحل را طی کنید تا به مفهومی کاملاً فکر شده دست یابید. با وجود این موضوع، در بخش پایین به فرآیند طراحی مفهومی میپردازیم:
1. تعریف (Definition)
شما باید پروژه طراحی خود را با پرسیدن اینکه چرا این پروژه ضروری است شروع کنید. هدف خاص طراحی چیست و چه مشکلی را حل می کند؟
مشخص کردن مشکل میتواند بسیار پیچیدهتر از آن چیزی باشد که در ابتدا به نظر می رسد زیرا مشکلات میتوانند پیچیده باشند. اغلب، یک مشکل می تواند نشانه ای از مسائل عمیقتر باشد، و شما می خواهید فراتر از دلایل سطحی حرکت کنید تا دلایل اصلی را کشف کنید.
یکی از تکنیکهای انجام این کار به عنوان پنج چرا شناخته میشود، که در آن با یک مشکل مواجه میشوید و مدام میپرسید «چرا؟»، تا زمانی که به درک دقیقتری برسید. در غیر این صورت، اگر نتوانید به ریشه دقیق مشکل دست یابید، راه حل طراحی شما در نهایت ناقص بوده است. و راه حل طراحی – پاسخ به مسئله – فقط یک راه دیگر برای توصیف کانسپت است.
2. تحقیق (Research)
طرح ها در نهایت باید فضایی (چه فیزیکی و چه دیجیتال) را در دنیای واقعی اشغال کنند. به همین دلیل، یک مفهوم طراحی باید در تحقیقات پایه گذاری شود، جایی که شما زمینهای که طرح باید در آن قرار بگیرد را، درک کنید. این میتواند با دریافت اطلاعات در مورد خود مشتری شروع شود؛ برند کیست و تاریخچه و هدف و خصوصیت آنها چیست؟ همچنین باید بازار را هم در نظر بگیرید.
افرادی که با طراحی تعامل خواهند داشت چه کسانی هستند؟ برای اینکه این کانسپت به طور موثر با این افراد ارتباط برقرار کند، باید تحقیقی در مورد مخاطبان هدف انجام دهید تا بفهمید آنها چه کسانی هستند و در یک طرح به دنبال چه هستند. به طور مشابه، تحقیق در مورد طرحهای مشابه از رقبا میتواند به شما کمک کند تا قراردادهای صنعت را درک کنید و همچنین به شما ایدههایی برای نحوه متمایز کردن کانسپت خود ارائه میدهد.
در نهایت، شما می خواهید در مورد کار طراحان دیگر تحقیق کنید تا از کارهای آنها الهام بگیرید و از منابع مرجع استفاده کنید، به خصوص از کسانی که افراد ماهری در حوزه طراحی به حساب میآیند. انجام این کار میتواند امکاناتی در راستای طراحی مفهومی را به شما نشان دهد که شاید هرگز تصورش را هم نمیکردید و شما را به چالش میکشد تا کانسپت خود را تقویت کنید. سپس میتوان این موارد را در یک مود برد (Mood Board) جمع آوری کرد، که در حین طراحی میتوان از ان استفاده کرد و الهام گرفت.
3. ایدهپردازی کلامی
مفاهیم اساساً فکر هستند؛ یعنی کلمات پراکنده در ذهن ما. برای اینکه یک مفهوم را به چیزی اساسی تبدیل کنید، باید برخی از آن کلمات را بیرون بکشید. این مرحله به طور کلی به عنوان طوفان فکری (Brain Storm) شناخته می شود که در آن مفهوم خود را به صورت شفاهی تعریف میکنید. این روش می تواند به سادگی برای مسئله مطرح شده (به مرحله اول مراجعه کنید) فهرستی از راه حل های بالقوه ساده ایجاد کند.
همچنین برخی از تکنیکهای مفید مبتنی بر کلمه، مانند نقشه برداری ذهنی (Mind Mapping) یا تداعی آزاد (Free Association)، که روشی است که افراد در آن هرچه به ذهنش میرسد را بیان میکند، وجود دارد. در هر دوی این موارد، شما به طور کلی با یک کلمه یا عبارت شروع میکنید.
سپس به نوشتن کلمات مرتبطی که در ذهن شما ظاهر میشود ادامه می دهید تا زمانی که یک لیست طولانی داشته باشید. همچنین مهم است که به خودتان یک محدودیت زمانی بدهید تا بتوانید به سرعت بدون بیش از حد فکر کردن به چیزها طوفان فکری را انجام دهید.
هدف از تولید کلمات این است که می توانند به شما کمک کنند تا ویژگی های طراحی (در مرحله بعدی) را برای بیان کانسپت خود پیدا کنید. در نهایت، سازماندهی این ایدههای مرتبط در یک جمله یا عبارت کامل که مفهوم شما و آنچه را که میخواهید انجام دهید، بیان میکند، مفید است. این باعث میشود که کانسپت شما در طی مراحل طراحی یک دست باشد.
4. ایده پردازی بصری
در اکثر موارد، مفاهیم باید از ایده های انتزاعی به یک طراحی بصری تبدیل شوند. طراحان معمولاً این کار را از طریق اسکچینگ انجام می دهند.
یکی از روشهای مفید، ایجاد تصویرهای کوچک است، که اسکچهایی از یک طرح هستند که به اندازه کافی کوچک هستند تا چندین مورد از این اسکچ را در یک صفحه قرار دهند.
مانند طوفان فکری (یا ایده پردازی کلامی) هدف این است که اسکچهایی را به سرعت ارائه دهید تا ایدههای شما آزادانه در ذهنتان جریان یابد. نیاز نیست در اولین اسکچ خود زمان زیادی را صرف جزئیات دقیق کنید. در حال حاضر، شما تفسیرهای ممکن از کانسپت را تجسم میکنید.
این مرحله مهم است زیرا در حالی که ممکن است فکر کنید کانسپت در ذهنتان واضح است، دیدن آن در صفحه آزمون واقعی در راستای اینکه بفهمید آیا ایده ی شما منطقی است یا نه، میباشد. همچنین ممکن است طرحی را طراحی کنید که کانسپت شما را بهتر از آنچه می توانستید برنامه ریزی کنید بیان میکند.
هنگامی که چند اسکچ که به نظرتان خوب بود را جمعآوری کردید، میتوانید آن را به اسکچی بسیار بزرگتر و دقیقتر تبدیل کنید. این به شما یک نسخه قابل ارائه میدهد که می توانید بازخورد افراد را نسبت به آن بررسی کنید. ایجاد کانسپتهای بصری قابل اجرا در مراحل اولیه نیز از ارتباطات پروژه و خرید پشتیبانی میکند. در هنگام بررسی نظر کاربران یک محصول توسط تیم طراحی، میتواند با ارائهی کانسپتها تیمها و سهامداران را درگیر فرآیند نوآوری کرد و از تجسمها و مدلهای پایه بهعنوان ابزاری ارزشمند برای شفافسازی مسیرهای پیشرو حداکثر استفاده را برد.
مطالعه بیشتر: اسکچینگ یا طراحی دستی چیست؟ راهنمای جامع
چه چیزی در فرآیند طراحی مفهومی دخیل است؟
طراحی مفهومی چیزی بیش از یک نمودار و فلوچارت است. طراحی مفهومی در مورد توسعه درک عمیق از نیازها، خلق و تجسم ایده ها و سپس مقایسه این ایدههای مختلف برای دستیابی به بایدهای محصول و تعیین اینکه کدام کانسپت به بهترین وجه آنها را برآورده می کند، است.
طراحی مفهومی را نادیده نگیرید یا تصور نکنید که این فقط کاری است که طراحان انجام می دهند. عمیقا درگیر شوید و یک تیم متنوع از افراد فنی و غیر فنی ایجاد کنید تا یک طراحی مفهومی باکیفیت ایجاد کنید.
چگونه از فرآیند طراحی مفهومی خود بیشترین بهره را ببرید؟
برای استفاده حداکثری از طراحی مفهومی هنگام کار با شرکت طراحی محصول ، چند نکته وجود دارد که باید در طول سفر به خاطر داشته باشید:
- الزامات: بدون داشتن یک سند الزامات نوشته شده برای ارائه به آژانس طراحی مورد نظر، انجام توسعه کانسپت (یا هر مرحله از فرآیند طراحی محصول!) غیرممکن است. برای اطمینان از اینکه تا انجایی که ممکن است کانسپتهای مختلف در نظر گرفته می شود، هرگونه عبارت «چگونه انجامش دهیم» را از سند الزامات حذف کنید و اطلاعات موثق را در مورد انچه میخواهید توسعه داده شود و انچه نمیخواهید توسعه یابد مطرح کنید.
- تیم خود را گسترش دهید: در هنگام ایجاد الزامات مرحله طراحی مفهومی، تا حد امکان ورودی دریافت کنید. افرادی از صنایع و تخصصهای مختلف اعم از داخلی و خارجی (مثلاً مشتریان، فروشندگان، مشاوران و شرکتهای توسعه محصول) را بگنجانید و مطمئن شوید که حتی افرادی را دارید که «دیدگاه مشترک» شما را ندارند. . مخالفان اغلب منظری را ارائه می دهند که چشمان شما نمیتواند آن را ببینند!
- وقت بگذارید: همیشه باید زمان کافی برای توسعه کانسپت خود در نظر بگیرید. از آنجایی که اکثر کسب و کارهای کوچک یک پروژهی محصول طولانیمدت دارند، می توانند وقت بیشتری را برای طراحی مفهومی صرف کنند. به طور معمول، مرحله طراحی مفهومی توسعه محصول، درصد کمی از هزینه کلی منابع توسعه محصول است، اما معمولاً مهمترین آن است! بیشتر هزینه در طراحی جزئیات و تأیید طراحی است. ما به افراد تیم خود توصیه میکنیم که همیشه زمان مناسبی را برای توسعه کانسپت اختصاص دهند، صرف نظر از اینکه زمان برای فاز جدید فرا رسیده است یا خیر. این مسئله نه تنها تضمین میکند که شما زمان لازم را برای انجام درست توسعه کانسپت محصول دارید، بلکه تضمین میکند که از هیچ فنآوری جدیدی که در بازار است چشم پوشی نخواهید کرد. اگر طراحی مفهومی منجر به مرحله طراحی جزئیات نشد، به توسعه کانسپت ادامه دهید تا زمانی که زمان طراحی جزئیات فرا رسد. این تضمین میکند که طراحان شما همیشه ایدههای تازهای ارائه میکنند که مرتبط و خاص بازار هستند، نه اینکه ایدهای را که ماهها منسوخ شده است، دنبال کنند! (مشکلی که شرکت های بزرگ اغلب به دلیل اندازه زیاد و عدم چابکی در انتقال ایده های جدید از طریق سیستم با آن مواجه می شوند).
- روش شناسی: طراحی مفهومی در مورد یافتن بهترین مفهوم برای برآوردن نیازهای پروژه است. راههای زیادی برای تعیین کمیت «بهترین» وجود دارد، اما یکی از سادهترین روشها این است که ارزش هر یک از نیازها را در طرح کلی در مقیاس 10-1 امتیاز دهید و به هر کانسپت در دستیابی به این نیازها امتیاز دهید.
نمونه طراحی مفهومی
1. طرحهای مفهومی در فرآیند طراحی دستگاه آندوسکوپ شوی
دستگاههای آندوسکوپ شوی، از دستگاههای پر مصرف مراکز آزمایشگاهی میباشند. تجهیزات آندوسکوپی بدلیل ورود به بدن بیمار و استفاده چندین باره از آنها، میبایست تحت شرایط بسیار دقیقی ضدعفونی و استریل شوند. به همین دلیل، دستگاههای آندوسکوپ شوی بصورت خودکار و برنامهریزی شده عملیات شستشو و ضدعفونی کردن تجهیزات مرتبط با آندوسکوپ را انجام میدهد.
پروژه طراحی مجدد بدنه دستگاه آندوسکوپ شوی با هدف بهینه کردن فرایند استفاده از محصول، افزایش راندمان، افزایش ارگونومی و ملاحظات تولیدی انجام شده است. همچنین در فرآیند طراحی، بهبود فرم و زیبایی و هماهنگی دستگاه با محیط نیز جزو معیارهای طراحی در خدمات طراحی صنعتی و طراحی محصول ارائه شده توسط ایکاس بوده است. طرحهای مفهومی در فرآیند این پروژه با هدف بررسی و دستیابی به فرم متناسب با محصول ارائه شده است.
2. طراحی مفهومی در فرآیند طراحی ظرف آب ورزشی
وکیوم فلاسکها که به آنها فلاسکهای دوجداره نیز میگویند، بطریهای عایقی هستند که طوری طراحی شدهاند تا دمای محتوی خود را مدت زمان بیشتری ثابت نگه دارند.(سرد تر یا گرم تر از دمای محیط اطراف نگهدارند.) این بطری های دوجداره علاوه بر قابلیت حفظ دمای مایعات در دمای مورد انتظار کاربر از دوام بیشتری نیز برخوردارند.
فلاسک های دوجداره از دو بطری فلزی مجزا تشکلیل شدهاند که یکی از آنها کوچکتر از دیگری است و در داخل بطری بزرگتر قرارمیگیرد. دو بطری در قسمت گلویی به یکدیگر متصل شده و در فضای بین آنها خلاء ایجاد میشود. به این صورت فلاسکهای دوجداره میتوانند انتقال حرارت بین مایع درون بطری دوجداره و محیط اطراف را تا میزان قابل توجهی کاهشدهند. فلاسکهایی که از کیفیت بالاتری برخوردارند، علاوه بر داشتن بدنهی عایق، در قسمت در نیز عایق سازی شدهاند تا انتقال حرارت از طریق در بطری را نیز به حداقل برسانند.
نتیجهگیری
طراحی مفهومی خوب برای موفقیت در توسعه محصول ضروری است. درک عمیق نیازهای مشتری و درک فناوری که میتواند به این خواستهها دست یابد، برای تعیین اینکه کدام مجموعه از مفاهیم به بهترین نحو مشکلی را که برای آن طراحی میکنید حل میکند، ضروری است. اگر به خوبی انجام شود، ویژگیهای محصول به طور طبیعی برای مشتری ایدهآل نسبت به محصولات رقیب جذاب خواهد بود و قیمتی متمایز را میطلبد.
پرسشهای متداول
طراحی مفهومی چیست؟
طراحی مفهومی مرحله اولیه توسعه محصول است که در آن مفهوم کلی یک محصول ارائه می شود. در این مرحله جنبههای مختلف محصول از جمله تجربه کاربری، قابلیت استفاده، فرم و تکنولوژی در نظر گرفته میشود؛ بدون اینکه زیاد وارد جزئیات شویم.
تفاوت طراحی مفهومی با طراحی تجسمی در چیست؟
راهکاری که در طراحی مفهومی انتخاب میشود، در حد یک مفهوم اولیه است که جزئیات دقیقی ندارد. معمولاً پس از انتخاب این مفهوم، پروندهی طراحی مفهومی موقتاً بسته میشود (تا زمانی که احیاناً دوباره نیاز به مفهومسازی یا ارزیابی مفاهیم باشد) و ادامهی کار را در فاز طراحی تجسمی دنبال میکنند. در طراحی تجسمی، مفهوم انتخاب شده را از جنبههای مختلف توسعه میدهند تا یک راه حل کاملتر و دقیقتر و اجرایی به دست آید، به همین علت ورودی فاز طراحی تجسمی، همان خروجی فاز طراحی مفهومی است و اگر مفهوم خوبی انتخاب نشده باشد، عملاً طراحی به نتایج درخشانی نمیرسد.
مراحل طراحی مفهومی چیست؟
مرحله اول تعریف مسئله است. اینکه هدف خاص طراحی چیست و چه مشکلی را حل می کند؟ سپس تحقیقاتی در خصوص محصول، کاربر آن و جایی که محصول در آن استفاده میشود، انجام میشود. در نهایت ایدهپردازی به دو صورت کلامی و بصری انجام میشود. این مرحله در فرآیند بسیار مهم است؛ چراکه مفاهیم اساساً فکر هستند؛ یعنی کلمات پراکنده در ذهن ما. برای اینکه یک مفهوم را به چیزی اساسی تبدیل کنید، باید برخی از آن کلمات را بیرون بکشی.
مزیت طراحی مفهومی در فرآیند طراحی چیست؟
مرحله طراحی مفهومی، به شما کمک میکند که در طراحی، کیفیت بر کمیت ارجحیت داشته باشد، محصولتان جذابیت بیشتری برای مشتری داشته باشد و عملکرد آن انطباق بیشتری بر نیازهای مشتری داشته باشد. همین تاثیرات باعث میشود به سمت تولید محصولی قدم بردارید که احتمال موفقیت بیشتری در بازار دارد.
منابع
- https://www.realisedesign.co.uk/uk-product-design-blog/conceptual-design-in-product-development/
- https://en.99designs.de/blog/tips/conceptual-design/
- https://www.mbaskool.com/business-concepts/marketing-and-strategy-terms/3037-product-concept.html
- https://www.qualtrics.com/uk/experience-management/product/product-concept/?rid=ip&prevsite=en&newsite=uk&geo=GB&geomatch=uk